مترادف ساتر : پرده پوش، پوشاننده، پوشنده، رازپوش، سرپوش، پوشش، عیب پوش
متضاد ساتر : پرده در، افشاگر
ساتر
مترادف ساتر : پرده پوش، پوشاننده، پوشنده، رازپوش، سرپوش، پوشش، عیب پوش
متضاد ساتر : پرده در، افشاگر
مترادف و متضاد
۱. پردهپوش، پوشاننده، پوشنده، رازپوش، سرپوش
۲. پوشش
۳. عیبپوش ≠ پردهدر، افشاگر
فرهنگ فارسی
پوشاننده، پنهان کننده
۱ - پوشانده پنهان کننده نهان کننده . ۲ - روپوش سرپوش . ۳ - ( اسم ) پوشش . یا ساتر عورت ۱ - آنچه عورت شخص را بپوشاند . ۲ - آنچه نمازگذار از لباس خود گیرد . ۴ - صور اکوانیه و مظاهراسمائیه الهیه .
۱ - پوشانده پنهان کننده نهان کننده . ۲ - روپوش سرپوش . ۳ - ( اسم ) پوشش . یا ساتر عورت ۱ - آنچه عورت شخص را بپوشاند . ۲ - آنچه نمازگذار از لباس خود گیرد . ۴ - صور اکوانیه و مظاهراسمائیه الهیه .
← سامانۀ اطلاع‌رسانی تردد شناورها
فرهنگ معین
(تِ ) [ ع . ] ۱ - (اِفا. ) پوشاننده ، پنهان - کننده . ۲ - (اِ. ) پوشش .
لغت نامه دهخدا
ساتر. [ ت ِ ] ( ع ص ، اِ ) پوشنده. ( آنندراج ). || پوشش. || روپوش. سرپوش.
- ساتر عورت ؛ پوشنده عورت. عورت پوش.
ساتر. ( اِخ ) قومی بودند که در قرن پنجم پیش از میلاد در تراکیه در آسیای صغیر می زیستند. هرودوت گوید:تنها قومی بودند که در حمله خشایارشا ( 480 ق. م ) مطیع او نگردیدند و آزادی خود را تا زمان ما [ هرودوت ] حفظ کردند. رجوع به ایران باستان ج 1 ص 748 شود.
- ساتر عورت ؛ پوشنده عورت. عورت پوش.
ساتر. ( اِخ ) قومی بودند که در قرن پنجم پیش از میلاد در تراکیه در آسیای صغیر می زیستند. هرودوت گوید:تنها قومی بودند که در حمله خشایارشا ( 480 ق. م ) مطیع او نگردیدند و آزادی خود را تا زمان ما [ هرودوت ] حفظ کردند. رجوع به ایران باستان ج 1 ص 748 شود.
ساتر. (اِخ ) قومی بودند که در قرن پنجم پیش از میلاد در تراکیه در آسیای صغیر می زیستند. هرودوت گوید:تنها قومی بودند که در حمله ٔ خشایارشا (480 ق . م ) مطیع او نگردیدند و آزادی خود را تا زمان ما [ هرودوت ] حفظ کردند. رجوع به ایران باستان ج 1 ص 748 شود.
ساتر. [ ت ِ ] (ع ص ، اِ) پوشنده . (آنندراج ). || پوشش . || روپوش . سرپوش .
- ساتر عورت ؛ پوشنده ٔ عورت . عورت پوش .
فرهنگ عمید
پوشاننده، پنهان کننده.
فرهنگستان زبان و ادب
[حمل ونقل دریایی] ← سامانۀ اطلاع رسانی تردد شناورها
جدول کلمات
پوشاننده
پیشنهاد کاربران
پوشاننده عیوب از صفتهای خدواند
ساتر : پوشاننده، پنهان کننده. در دعای جوشن کبیرآمده : یَا سَاتِرَ کُلِّ مَعْیُوبٍ : اى پرده پوش عیوب خلق . یَا سَاتِرَ کُلِّ مَعْیُوبٍ : ( اى عیب پوش هر معیوب ) . ساتر از صفات خدای متعال به شمار می آید.
مستوره : /masture/ مَستوره ( عربی ) ( مؤنث مستور ) 1 - ( در قدیم ) ( به مجاز ) مستور، پنهان، پوشیده؛ 2 - ( در قدیم ) ( به مجاز ) پارسا، پاک دامن، پرهیزگار، دارای پوشش و حجاب؛ 3 - ( به مجاز ) نجیب و پاک دامن مانند پارسایان، پرهیزکارانه. اسم مَستوره مورد تایید ثبت احوال کشور برای نامگذاری دختر است .
مستوره : /masture/ مَستوره ( عربی ) ( مؤنث مستور ) 1 - ( در قدیم ) ( به مجاز ) مستور، پنهان، پوشیده؛ 2 - ( در قدیم ) ( به مجاز ) پارسا، پاک دامن، پرهیزگار، دارای پوشش و حجاب؛ 3 - ( به مجاز ) نجیب و پاک دامن مانند پارسایان، پرهیزکارانه. اسم مَستوره مورد تایید ثبت احوال کشور برای نامگذاری دختر است .
کلمات دیگر: