کلمه جو
صفحه اصلی

کاربرد


مترادف کاربرد : استعمال، استفاده، مصرف

فارسی به انگلیسی

application, outlay, usage, use, utilization

application


فارسی به عربی

استعمال

مترادف و متضاد

use (اسم)
عادت، استفاده، تمرین، سود، منفعت، فایده، کاربرد، استعمال، خاصیت، مصرف، اطلاق

usage (اسم)
استفاده، کاربرد، استعمال

application (اسم)
ضمیمه، استفاده، درخواست، کاربرد، استعمال، درخواست نامه، ممارست

استعمال، استفاده، مصرف


فرهنگ معین

(بُ ) (اِمص . ) به کار بردن ، بهره گرفتن .

پیشنهاد کاربران

قابل استفاده

کاربست

چیزی که مفید است. نبودنش باعث عدم تحقق مطلوبیت است.


کلمات دیگر: