کلمه جو
صفحه اصلی

ظاهربین


برابر پارسی : بیمایه، برون نگر

فارسی به انگلیسی

superficial observer

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه صورت ظاهر را بیند و از باطن بی خبر ماند ظاهری .

فرهنگ معین

(هِ ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) آن که فقط به ظواهر امر توجه دارد، آن که قادر به دقت در عمق مسایل نیست .

لغت نامه دهخدا

ظاهربین. [ هَِ ] ( نف مرکب ) آنکه فقط صورت ظاهر را بیند و از باطن بیخبر ماند. ظاهری. قشری. خُشک.

فرهنگ عمید

کسی که فقط به ظاهر توجه می کند.

پیشنهاد کاربران

شاید این هم خوب باشه
Formalistic

ظاهری


کلمات دیگر: