کلمه جو
صفحه اصلی

تابش باقی مانده

فرهنگ فارسی

1. پرتوزایی برجای‌مانده پس از انفجار هسته‌ای که معمولاً ناشی از مواد شکافت‌پذیر باقی‌مانده یا محصولات فرعی است 2. تابش فروسرخ تقریباً تکفام که پس از بازتاب‌های متوالی نور یا تابش‌های دیگر در اجسامی مثل کوارتز بر جای می‌ماند


فرهنگستان زبان و ادب

{residual radiation, restrahlen} [فیزیک] 1. پرتوزایی برجای مانده پس از انفجار هسته ای که معمولاً ناشی از مواد شکافت پذیر باقی مانده یا محصولات فرعی است 2. تابش فروسرخ تقریباً تکفام که پس از بازتاب های متوالی نور یا تابش های دیگر در اجسامی مثل کوارتز بر جای می ماند


کلمات دیگر: