کلمه جو
صفحه اصلی

وارستگی


مترادف وارستگی : آزادی، رهایی، آزادگی، آزادمنشی، اصالت، حریت، افتادگی، خشوع، خضوع، فروتنی

متضاد وارستگی : وابستگی

فارسی به انگلیسی

deliverance, enlightenment, ennoblement, liberalism, liberality, stoicism


deliverance, freedom


deliverance, enlightenment, ennoblement, freedom, liberalism, liberality, stoicism

فارسی به عربی

فلسفة

مترادف و متضاد

آزادی، رهایی ≠ وابستگی


آزادگی، آزادمنشی، اصالت، حریت، رهایی


افتادگی، خشوع، خضوع، فروتنی


philosophy (اسم)
تجرد، بردباری، حکمت، فلسفه، وارستگی

۱. آزادی، رهایی
۲. آزادگی، آزادمنشی، اصالت، حریت، رهایی
۳. افتادگی، خشوع، خضوع، فروتنی، ≠ وابستگی


فرهنگ فارسی

۱ - آزادی رهایی . ۲ - آزادگی

فرهنگ معین

(رَ تِ ) (حامص . ) ۱ - رهایی ، آزادگی . ۲ - فروتنی .

لغت نامه دهخدا

وارستگی. [ رَ ت َ / ت ِ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی وارسته. آزادگی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). رهایی. آزادی. ( ناظم الاطباء ). فارغ البالی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). فراغت بال. ( ناظم الاطباء ) :
تو خاقنی که بتاراج امتحان رفتی
ز گرد کوره وارستگی طلب اکسیر.
خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ، ص 793 ).
پس از وارستگیها بیشتر گشتم گرفتارش
چو صیدی جست ، صیادش ز اول سخت تر گیرد.
|| فروتنی. خضوع. تواضع. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. تعلقات دنیوی نداشتن، وارسته و آزاده بودن.
۲. [قدیمی] آزادی، رهایی.

پیشنهاد کاربران

اهل تجملات نبودن


کلمات دیگر: