کلمه جو
صفحه اصلی

سابقه داشتن


مترادف سابقه داشتن : باسابقه بودن، بدسابقه بودن، پیشینه داشتن، پیشینه دار بودن، مجرم بودن، آشنایی داشتن، مسبوق بودن

مترادف و متضاد

۱. باسابقه بودن، بدسابقه بودن، پیشینه داشتن، پیشینهدار بودن، مجرم بودن
۲. آشنایی داشتن، مسبوق بودن


اصطلاحات

معنی اصطلاح -> سابقه داشتن
1- نظیری در گذشته داشتن
2- از چیزی آگاهی داشتن؛ به چیزی آشنایی داشتن ( قدیم )
مثال:
1- این نکته در میان فیلسوفان قدیم نیز سابقه داشته است.
2- کسی که به هوای اینجا سابقه داشته باشد، همیشه لباس گرم با خودش همراه برمی دارد.


کلمات دیگر: