کلمه جو
صفحه اصلی

کاربر


مترادف کاربر : کاردان، لایق

فارسی به انگلیسی

efficient, go-getter, labor-intensive, user

efficient


go-getter, labor-intensive, user


فارسی به عربی

مستعمل

مترادف و متضاد

user (اسم)
استفاده کننده، کاربر، بکار برنده، استعمال کننده

کاردان، لایق


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه زود امور را حل و فصل کند کسی که بسرعت و خوبی کاری را انجام دهد . ۲ - بر هم زنند. کار : [ از دو کونم قطع سودا کرد و در خونم نشاند هست تیع غمزه هایت کاربر هم کار ساز ] . ( مخلص کاشی )
آنکه زود امور را فیصل کند و کاری را بانجام رساند

استفاده‌کننده از رایانه


لغت نامه دهخدا

کاربر. [ ب ُ ] ( نف مرکب ) آنکه زود امور را فیصل کند و کاری را بانجام رساند. احوذی. ( منتهی الارب ). قضی. ماضی فی الامور. || برهم زن کار. ( آنندراج ) :
از دو کونم قطع سودا کرد و در خونم نشاند
هست تیغ غمزهایت کاربر هم کارساز.
مخلص کاشی ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

۱. آن که وسیله یا دستگاهی را به کار می برد.
۲. ویژگی آنچه وقت و انرژی زیاد مصرف می کند.
۳. دارای توانایی برای انجام کار در کمترین زمان ممکن.

دانشنامه عمومی

در فرهنگ رایانه، کاربر (به انگلیسی: User) کسی است که با یک سیستم - اعم از سخت افزار یا نرم افزار - تعامل دارد و از آن استفاده می کند. اکثر اوقات، کاربر انسان است. واژهٔ کاربر، استعاره ای (Metaphor) است که بین افرادی که در پیاده سازی سیستم مشارکت داشته اند (مانند برنامه نویسان)، و استفاده کنندگان واقعی از آن (مانند اپراتورها)، تمایز ایجاد می کند. گاهی برای تأکید، از اصطلاحاتی مانند کاربر نهایی (End-user) یا کاربر برنامه نساخته (Non-programmer User) هم استفاده می شود. بعضی از محصولات نرم افزاری توسط سایر نرم افزارها مورد استفاده قرار می گیرند و در واقع کاربر نهایی ندارند.
کاربرنما
قانون یک درصد
مدل ذهنی کاربر
واسط کاربر
عامل کاربر
توافق نامه مجوز کاربر نهایی
هر کاربر برای خود یک حساب کاربری می سازد و به واسطه نام کاربری خود شناسایی می شود. هر سیستم می تواند یک یا چند نوع کاربر داشته باشد؛ برای نمونه، در ویکی پدیای فارسی، چندین نوع کاربر وجود دارد، از جمله: مدیران، مشارکت کنندگان، و بازدیدکنندگان.

استفاده کننده


فرهنگستان زبان و ادب

{user} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] استفاده کننده از رایانه

واژه نامه بختیاریکا

( کار بُر ) حلال مسایل؛ قاضی

پیشنهاد کاربران

کاربَر ( رایانه ) . استفاده کننده از رایانه.

مصرف کننده

متصدی کار کردن با اینترنت و هر سایتی ، کارور ، اپراتور

کاربر[ اصطلاح کفاشی]: استاکاری که باید تجربه کاری زیادی داشته باشد چون باید بداند موقع برش کار قسمت های مختلف کفش ( رویه یا پشت ) از کجای چرم گرفته شود.


کلمات دیگر: