کلمه جو
صفحه اصلی

صاحب اختیار


مترادف صاحب اختیار : مختار، حاکم، فرمانروا، مسلط

برابر پارسی : خود سر

فارسی به انگلیسی

authority, (man) of authority

(man) of authority


authority


مترادف و متضاد

مختار


حاکم، فرمانروا، مسلط


فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) مختار . ۲ - عنوان و لقبی بود در عهد قاجاریان .

لغت نامه دهخدا

صاحب اختیار. [ ح ِ اِ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) مختار. || لقبی بوده است در زمان سلاطین قاجار.

فرهنگ عمید

داری اختیار، مختار. [منسوخ] در دورۀ قاجار، از القاب احترام آمیز.

دانشنامه عمومی

صاحب اختیار از القاب قاجاری است و ممکن است به هریک از افراد زیر اشاره داشته باشد:
بدیع الزمان میرزا (پسر محمدقلی میرزا)، شاهزاده قاجار و حاکم گرگان
حسین پاشاخان مقدم مراغه، سفیر محمدشاه قاجار در فرانسه و اتریش
نصرالله خان قاجار، والی فارس
سلیمان خان افشار قاسملو، حاکم گرگان
غلامحسین غفاری، از بزرگان قاجار، وزیرجنگ و رئیس دفتر احمدشاه قاجار

گویش مازنی

/shaab eKhteyaar/ صاحب اختیار – نوعی تعارف تملق آمیز

صاحب اختیار – نوعی تعارف تملق آمیز


پیشنهاد کاربران

این دو واژه عربی است و پارسی آنها اینهاست:
هِلیژمَند ( هِلیژ از کردی: هِلیژار= اختیار + «مند» )
ویکالمَند ( ویکال از سنسکریت: ویکَلپَ= اختیار + «مند» )
ویباشمَند ( ویباش از سنسکریت: ویبهاشا= اختیار + «مند» )


کلمات دیگر: