مترادف ساتگین : پیاله، جام، ساتگین، ساغر، صراحی، مینا، شراب، باده، می
ساتگین
مترادف ساتگین : پیاله، جام، ساتگین، ساغر، صراحی، مینا، شراب، باده، می
فارسی به انگلیسی
bumper, large cup
فرهنگ اسم ها
اسم: ساتگین (دختر، پسر) (ترکی) (تلفظ: sātgin) (فارسی: ساتگین) (انگلیسی: satgin)
معنی: پیاله شراب، ( ترکی ) ساتکین، پیاله ی بزرگی که با آن شراب می خورده اند، ( به مجاز ) شراب، مطلوب، محبوب، پیاله بزرگی که با آن شراب می خورده اند
معنی: پیاله شراب، ( ترکی ) ساتکین، پیاله ی بزرگی که با آن شراب می خورده اند، ( به مجاز ) شراب، مطلوب، محبوب، پیاله بزرگی که با آن شراب می خورده اند
(تلفظ: sātgin) (ترکی) ساتکین ، پیالهی بزرگی که با آن شراب میخوردهاند ؛ (به مجاز) شراب ، مطلوب ، محبوب.
مترادف و متضاد
پیاله، جام، ساتگین، ساغر، صراحی، مینا
شراب، باده، می
۱. پیاله، جام، ساتگین، ساغر، صراحی، مینا
۲. شراب، باده، می
لغت نامه دهخدا
ساتگین. ( اِ ) به معنی مطلوب و محبوب باشد. ( جهانگیری ) ( رشیدی ) ( برهان ) ( غیاث ). در ترکی محبوب و معشوق را گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
ای پسر نردباز داو گران تر بباز
وز دو کف ساتگین ساتگنی کش بدم.
زاهد ار بیند آن دو لعل چو می
ساتگینی بر او کند سه منی.
ای پسر نردباز داو گران تر بباز
وز دو کف ساتگین ساتگنی کش بدم.
منوچهری ( از جهانگیری ، انجمن آرا، آنندراج ).
|| قدح و پیاله شراب خوری. ( برهان ). قدح بزرگ و پیاله و آوند و شراب. ساغر و ساتگی و ساتگینی. ( شرفنامه منیری ). مجازاً پیاله شرابخوری. ( جهانگیری ) ( مؤید الفضلاء ) ( غیاث اللغات ). قدح را ساتگین و ساتگنی گفته اند یعنی دوستگانی ، [ بمناسبت معنی حقیقی آن که محبوب و معشوق است ] و آن عبارت است از پیاله بزرگ که پر کرده بیاد دوستی از دوستان حاضر و غایب نوشند. این لغت فارسی نیست بلکه ترکی است اما دراشعار فارسی بسیار است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) : زاهد ار بیند آن دو لعل چو می
ساتگینی بر او کند سه منی.
سپاهانی ( از شرفنامه منیری ).
پیشنهاد کاربران
این واژه ترکی نیست بل صد در صد اریایی ایرانی است و به گفته دکتر ترک شناس ___پنج واژه و نام ترکی وجود بیرونی ندارد چرا که ترک زبان نوشتاری نداشته است دستور زبان نداشته است .
پس واژه ساتگین تردیس شده از دو فردار و بخش سات در چم بریده بریده . . . جدا جدا. . . همانگونه که در واژگان سات سات کردن __در چم جدا جدا تکه تکه کردن میبینیم گان یا گین که در چم بن و جایگاه است مانند اترپادگان مهرگان . . . . . . پس ساتگین یا ساتگان در چم بریده بریده چیزی خوردن چیزی نوشیدن است این واژه در لاتین نیز وارد شده و به شات با shot تردیس شده است .
با سپاس کوروش هو از شیراز
پس واژه ساتگین تردیس شده از دو فردار و بخش سات در چم بریده بریده . . . جدا جدا. . . همانگونه که در واژگان سات سات کردن __در چم جدا جدا تکه تکه کردن میبینیم گان یا گین که در چم بن و جایگاه است مانند اترپادگان مهرگان . . . . . . پس ساتگین یا ساتگان در چم بریده بریده چیزی خوردن چیزی نوشیدن است این واژه در لاتین نیز وارد شده و به شات با shot تردیس شده است .
با سپاس کوروش هو از شیراز
کلمات دیگر: