کلمه جو
صفحه اصلی

الیه

فارسی به انگلیسی

to him

فرهنگ فارسی

( آلیه ) شاید نام محلی که قصر آلیه منسوب بدانجاست اجسام آلیه
نام دیهی بزرگ از نواحی اشبیلیه واقع در اندلس .

فرهنگ معین

(اَ لْ یَ ) ۱ - دنبه . ۲ - سرین .

لغت نامه دهخدا

( آلیه ) آلیه. [ ی َ ] ( اِخ ) شاید نام محلی که قصر آلیه منسوب بدانجاست. ( مراصدالاطلاع ).

آلیه. [ لی ی َ ] ( ع ص نسبی ) تأنیث آلی : اجسام آلیه.

الیة. [ اُل ْ ی َ ] (اِخ ) نام دیهی بزرگ از نواحی اِستِجَه واقع در اندلس . (از معجم البلدان ).


الیة. [ اُل ْ ی َ ] (اِخ ) نام دیهی بزرگ ازنواحی اشبیلیه واقع در اندلس . (از معجم البلدان ).


الیة. [ اَ لی ی َ ] (اِخ ) نصر گوید: این نام در شعر آمده است و من نمیدانم که نام جایی است یاهمان اَلیَة است و بسبب ضرورت ، لام مکسور و یاء مشددشده است . (از معجم البلدان ). رجوع به اَلیَة شود.


الیة. [ اَ لی ی َ ] (ع اِ) درنگ . تأخیر. اسم است از اَلَاءَ بمعنی درنگ کرد. (از متن اللغة). || (ص ) زن بسیار سوگندخورنده . مؤنث اَلی ّ. (ناظم الاطباء). رجوع به اَلی ّ و متن اللغة شود.


الیة. [ اَل ْ ی َ ] (اِخ ) نام آبی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). از آبهای متعلق به بنی سُلَیم ، و اصمعی «ابن الیة» آورده است . شاعر گوید:
و من یتداع الجو بعد مناخنا
و ارماحنا، یوم ابن الیة، یجهل
کأنّهم ُ مابین الیة غدوة
و ناصفة الغراء هدی مجلل .
نصر گوید: «الیة ابرق » از بلاد بنی اسد نزدیک اَجفُر است و آن را ابن الیة گویند، و نیز گوید: الیةالشاة ناحیتی نزدیک طَرَف است و این «طرف » چهل و اند میل از مدینه فاصله دارد، بعضی گفته اند الیه وادیی است در فسح الجابیه ، و فسح نیز وادیی در جانب عُرُنَّة است . (از معجم البلدان ). و رجوع بهمین کتاب شود.


الیة. [ اَل ْ ی َ ] (ع اِ) دنب و سرین یا پیه و گوشت سرین . ج ، اَلیات ، اَلایا. تثنیه ٔ آن اَلیان بی تاء. (منتهی الارب ). گوشت یا پیهی که بر عَجُز گرد آید. (از بحر الجواهر). عجیزة. (اقرب الموارد). || گوشت بن انگشت نر. (منتهی الارب ). گوشتی که در ضره ٔ (گوشت بن انگشت خرد) انگشت ابهام است . (از بحر الجواهر). گوشتی که در اصل ابهام باشد و آنچه در باطن کف مقابل خنصر بوجود آید ضرة است . (از اقرب الموارد). و رجوع به الیةالکف شود. || گوشت موشک ساق . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). عضله ٔ ساق . (از متن اللغة). || گرسنگی . مجاعة. || پاره ای از پیه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از متن اللغة).
- الیةالحافر ؛ دنباله ٔ سنب ستور. (منتهی الارب ). الیةالحافر؛ مؤخره . (اقرب الموارد).
- الیةالحمل ؛ پروین (ستاره ). ثریا. (دزی ج 1).


الیة. [ اِل ْ ی َ ] (ع اِ) جانب . گویند: جاء من الیة نفسه ؛ یعنی خودش آمدبی آنکه وادارش کنند. (از متن اللغة). در حدیث آمده : لایقام الرجل من مجلسه حتی یقوم من الیة نفسه ؛ ای من قبل نفسه من غیر أن یزعج او یقام . (ناظم الاطباء).


دانشنامه عمومی

آلیه. آلیه (به فرانسوی: Allier) سومین شهرستان فرانسه است. شهرستان آلیه در مرکز این کشور قرار دارد. این شهرستان زیرمجموعه ناحیه اوورنی می باشد . مساحت این شهرستان ۷٬۳۴۰ کیلومتر مربع و جمعیت آن ۳۴۳٬۱۱۴ نفر است. این شهرستان در سال ۱۷۹۰ بر پا گردید.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی إِلَیْهِ: به سوی او
معنی أَقْبَلُواْ إِلَیْهِ: به سوی اوآمدند
معنی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ: به او اشاره ای نادرست می کنند - به او نسبتی نادرست می دهند (الحاد به معنای انحراف است .عبارت "ﭐلَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی ءَایَاتِنَا "یعنی : کسانیکه آیات ما را از جایگاه واقعیش منحرف می کنند و تغییر می دهند و به تفسیر و تأویلی نادرست متوسل می شوند.الح...
معنی یُخَیَّلُ إِلَیْهِ: در خیالش چنین وانمود شد
معنی عَاقِبَةُ: سرانجام و منتهی الیه امر هر چیزی
معنی یَکْشِفُ: برطرف می کند - کنار می زند ( عبارت " بَلْ إِیَّاهُ تَدْعُونَ فَیَکْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَیْهِ إِنْ شَاءَ " یعنی : بلکه فقط خدا را میخوانید، و او هم اگر بخواهد آسیبی که به سبب آن او را خواندهاید برطرف میکند)
معنی طه: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که " طه " خود یکی از اسماء رسول خدا است ، و معنایش "یا طالب الحق الهادی الیه "است یعنی ای که طالب حق و هدایت کننده خلق به سوی آنی )
معنی وَرِیدِ: رگ گردن (کلمه ورید به معنای رگی است که از قلب جدا شده و در تمامی بدن منتشر میشود ، و خون در آن جریان دارد . بعضی هم گفتهاند : به معنای رگ گردن و حلق است . در عبارت "وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ ﭐلْوَرِیدِ"آن را به طناب تشبیه کرده است)
معنی طَرَائِقَ: راههای عبور و مرور (جمع طریقه . درعبارت " وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ "اگر آسمانها را طرائق نامیده از این باب است که آسمانها محل نازل شدن امر از ناحیه خدا به سوی زمین است ، همچنان که فرموده : یتنزل الامر بینهن و نیز فرموده : یدبر ...
معنی یُؤْلُونَ: بر ترک رابطه زناشویی با همسرشان سوگند می خورند (کلمه یؤلون مضارع از مصدر ایلاء باب افعال است ، که ثلاثی آن ، یعنی ماده اصلیش الیه به معنای سوگند است ، چیزی که هست در زبان شرع بیشتر در یک نوع سوگند استعمال میشود ، و آن این است که شوهری از روی خشم و ب...
معنی یَدْعُواْ: می خوانَد - دعوت می کند - طلب می کند (" کَانَ یَدْعُواْ ":می خواند -طلب می کرد عبارت "ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِیَ مَا کَانَ یَدْعُواْ إِلَیْهِ مِن قَبْلُ "یعنی وقتی گرفتاریش را خداوند برطرف می کرد آن گرفتاریی که خدا را به سوی آن میخ...
ریشه کلمه:
الی (۷۷۶ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)

گویش مازنی

/elleye/ گیاهی وحشی - زمانی که اسب گرما زده می شود، این گیاه را چند روز در ظرفی قرار می دهند تا نرم شودسپس آن ها را به تن حیوان می مالند، تا رفع گرمازدگی شود

۱گیاهی وحشی ۲زمانی که اسب گرما زده می شود،این گیاه را چند ...


پیشنهاد کاربران

الی ه = تا او، برای او

به سوی او، به سویش

میشه به سوی او

از عربی به فارسی

مکانیزم
ساز و کار



کلمات دیگر: