کلمه جو
صفحه اصلی

لیوار

فرهنگ فارسی

علمدار گرگر بخش جلفا شهرستان مرند ۴۳ کیلومتری شمال مرند . جلگه معتدل
نام موضعی است ٠

لغت نامه دهخدا

لیوار. [ لی ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان یامچی بخش مرکزی شهرستان مرند، واقع در 15هزارگزی شمال باختری مرند و چهارهزارگزی راه آهن مرند به جلفا. جلگه و معتدل. دارای 2130 تن سکنه. آب آن از زنوزچای و قنات. محصول آنجاغلات ، انگور و زردآلو. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

لیوار. [ لی ] ( اِخ ) دهی از دهستان علمدار گرگر بخش جلفا شهرستان مرند، واقع در 43هزارگزی شمال مرند و ده هزارگزی راه آهن جلفا به تبریز. جلگه و معتدل. دارای 1524 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

لیوار. [ لی ] ( اِخ ) نام موضعی است. رجوع به سفرنامه رابینو بخش انگلیسی ص 69 شود.

لیوار. [ لی ] (اِخ ) دهی از دهستان علمدار گرگر بخش جلفا شهرستان مرند، واقع در 43هزارگزی شمال مرند و ده هزارگزی راه آهن جلفا به تبریز. جلگه و معتدل . دارای 1524 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات و پنبه . شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


لیوار. [ لی ] (اِخ ) دهی جزء دهستان یامچی بخش مرکزی شهرستان مرند، واقع در 15هزارگزی شمال باختری مرند و چهارهزارگزی راه آهن مرند به جلفا. جلگه و معتدل . دارای 2130 تن سکنه . آب آن از زنوزچای و قنات . محصول آنجاغلات ، انگور و زردآلو. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


لیوار. [ لی ] (اِخ ) نام موضعی است . رجوع به سفرنامه ٔ رابینو بخش انگلیسی ص 69 شود.


دانشنامه عمومی

یکی از معروفترین و قدیمی ترین روستاهای بخش یامچی لیوار است. این روستا در یک دشت وسیع قرار گرفته است. قسمت لیوار بالا در ناحیة کوهستانی تأسیس گردیده است. این روستا از مشرق به روستای تازه کند آخوند، از شمال شرقی به روستای چرچر، و از جنوب غربی به یامچی محدود شده است.رویهم رفته لیوار آب و هوای معتدلی دارد. طول دوره یخبندان آن ۱۰۰ روز است که از اواخر آذر شروع و در فروردین پایان می یابد. گاهی بارش تگرگ در آن دیده می شود. میزان باران سالیانه ۳۵۰ میلی متر و برف سالیانه حدود ۹۰ سانتی متر است. وسعت اراضی آبی آن ۳۰۰ هکتار است. در گذشته کشت پنبه در آن بسیار متداول بوده و محصول عالی داشته است.
لیوار (لووار) یکی از طوایف قدیمی ترکی است که از بازماندگان امپراتوری سوار ترک می باشند
لیوار یکی از قدیمی ترین آبادی های مرند محسوب می شود. چنان که فضل الله همدانی وقتی از منطقه مرند سخن به میان می آورد تنها به ذکر نام چند قریه اکتفا می کند که از جمله زنوز، جواش، هرزند و لیوار است. از متن کتاب وقف نامه ربع رشیدی مربوط به رشیدالدین فضل الله همدانی بر می آید که این روستا در مسیر جاده ارتباطی واقع بوده است. در این کتاب شارع (راه اصلی) بین قریه لیوار و مزرعه خرمشاه ذکر شده است.وجود کول خانه ها در لیوار نشانگر آثار تمدن ایرانی دوره های ماد است. در قبرستان این روستا قرچ های سنگی وجود داشته است.
در لغت نامه دهخدا در مورد کلمة لیو چنین آمده است:«یکی از نامهای خورشید است (برهان) از نامهای نیراعظم (جهانگیری)، آفتابای ساقی مه روی در انداز و مرا دهزان می که زرش مادرش و لیوش پدر آمد».این روستا زادگاه عارف و شاعر دوره اواخرقاجارواوایل پهلوی ملاباقر لیواری است. مقبره این شاعر در قبرستان قدیمی قرار دارد.لیوار دارای مردمانی شجاع و دلیر است. در این روستا بیشترین مهاجرت دهستان ذوالبین صورت گرفته است. لیواری های مهاجر اکنون در مناطق مختلف کرج از جمله فردیس وحصارک کرج مقیم شده اند و محله ای برای خود پدیدآورده اند. آن ها در این شهر مسجد با شکوهی دایر نموده اند. در بندرعباس نیز مهاجران لیواری سکنی دارند.
برخی از چشمه ها و قنات های قدیمی لیوار عبارتند از:۱- آغچشمه ۲- آل چاپان (آل چوپان) ۳- حاجی محمد ۴-کهریز ۵- توی قوران ۶- دوازده چارک ۷- قره کهریزدر مورد وجه تسمیه چشمه آل چاپان باید گفت که دولت آل چوپان بعد از ایلخانان در منطقه آذربایجان به وجود آمده است. این دولت مصادف با دولت سربداران در خراسان بوده است.

پیشنهاد کاربران

محل قدیمی روستای لیواربخش یامچی درمکانی بود که خورشید به هنگام طلوع دراولین مرحله برآنجا تابش میکردلیوار نام گرفت که در حقیقت معنی اصلی آن طلوع خورشید میباشد

لیوارده تا پانزده سال باکم بارانی وبی ابی باعث شدکه مناطقع بسیاری ازباغهایی ازانواع میوها باخشکسالی از بین رفته ولی طی چندسال گذاشته وضییت بارندگی بهتر شده ولی باز مناطقی هست که باز کشاورزی یا باغداری نمی توان انجام داد ولی جای بسیار زیبای هستش با کوههای زیبا جای دنج میباشد






کلمات دیگر: