مترادف شیهه : جیغ، صیحه
شیهه
مترادف شیهه : جیغ، صیحه
فارسی به انگلیسی
neighing
neigh, nicker, squeal
مترادف و متضاد
شیهه اسب، شیهه
شیهه
جیغ، صیحه
فرهنگ فارسی
آوازاسب، بانگ اسب، اشیهه وشهه وشنه هم گویند
( اسم ) آواز اسب بانگ اسب .
( اسم ) آواز اسب بانگ اسب .
فرهنگ معین
(شَ هِ ) (اِ. ) آواز اسب .
لغت نامه دهخدا
شیهه. [ ش َ / ش ِ هََ / هَِ ] ( اِ ) آواز اسب. صَهیل. ( انجمن آرا ) ( فرهنگ اوبهی ) ( از برهان ) ( از غیاث ) ( یادداشت مؤلف ) ( از آنندراج ). شنه.شیه. بانگ اسب. صهال. ( یادداشت مؤلف ) :
همی بست از گرد تک چشم مهر
همی کافت از شیهه گوش سپهر.
عطسه آدم شناس شیهه یکران او.
وز شیهه تکاور او چرخ را صدا.
خوش است اما صدای تیشه فرهاد از آن خوشتر.
گر شیهه ای زند به جوانی ستایمش
ور نقطه ای برد کنمش نام طی ارض.
به گاه قباد این چنین شیهه کرد
کجا کرد با شاه ترکان نبرد.
بانگ او کوه بلرزاند چون شیهه شیر
سم او سنگ بدرّاند چون نیش گراز.
همی بست از گرد تک چشم مهر
همی کافت از شیهه گوش سپهر.
اسدی.
گیسوی حوّا شناس پرچم منجوق اوعطسه آدم شناس شیهه یکران او.
خاقانی.
از شیب تازیانه او عرش را هراس وز شیهه تکاور او چرخ را صدا.
خاقانی.
نوای شیهه شبدیز خسرو طبع شیرین راخوش است اما صدای تیشه فرهاد از آن خوشتر.
میرزا عرب ناصح ( از آنندراج ).
- شیهه زدن ؛ فریاد زدن. بانگ برآوردن اسب. بانگ کردن اسب. آواز برآوردن اسب : گر شیهه ای زند به جوانی ستایمش
ور نقطه ای برد کنمش نام طی ارض.
عرفی.
- شیهه کردن ؛ صدا برآوردن اسب. شیهه زدن : به گاه قباد این چنین شیهه کرد
کجا کرد با شاه ترکان نبرد.
فردوسی.
|| آواز شیر. ( یادداشت مؤلف ). نعره شیر که از نشاط کند. ( فرهنگ اوبهی ) : بانگ او کوه بلرزاند چون شیهه شیر
سم او سنگ بدرّاند چون نیش گراز.
منوچهری.
فرهنگ عمید
آواز اسب، بانگ اسب.
دانشنامه عمومی
شی هه (به چینی: 羲和) (آمیزهٔ نَفَس) در اساطیر چین ایزدبانوی خورشید و روشنایی بود. او در کنار چانگ شی، یکی از همسران دی جون به شمار می رود. او مادر ده خورشید در آسمان به شکل پرنده سه پا بود که بر روی درخت توت فو سانگ زندگی می کردند. او به عنوان مادری مهربان، هر روز فرزندانش را می شست و آن ها را به محل خوابشان بر روی درخت غول پیکر فو سانگ قرار می داد. در هر روز یکی از پرنده های خورشید فقط باید بوسیلهٔ ارابه ای که توسط شی هه کشیده می شد در گردش باشد و بدرخشد (یک هفته در چین باستان متشکل از ده روز بود). با گذشت زمان ده خورشید مزبور از این نظم رنجیدند پس تصمیم گرفتند که همه در یک روز بر درخت فو سانگ ظاهر شوند. این مسئله باعث به وجود آمدن موج گرمای شدیدی شد و به زودی خشکسالی به ساکنان جهان روی کرد. تیرانداز ایزدی «یی»، نه تای آن ها را از درخت فو سانگ فرو افکند و تنها یکی ماند تا به طور روزمره جهان را نور بخشد. بر طبق روایات شی هه مسئول مستقیم فصل های سال، و کسی بود که تقویم را ایجاد کرد.
جشن نیمه پاییز
دی جون
جشن نیمه پاییز
دی جون
wiki: شیهه
پیشنهاد کاربران
صدای اسب
در گفتار لری:
شیپ، شیپنیدن ( لری ) ، شیپیدن= صدای اسب
اسب شیپنه ( می شیپند ) .
شیهه ( فارسی ) = صیحه ( عربی )
شیپ، شیپنیدن ( لری ) ، شیپیدن= صدای اسب
اسب شیپنه ( می شیپند ) .
شیهه ( فارسی ) = صیحه ( عربی )
صدای اسب یا بانگ اسب
کلمات دیگر: