کلمه جو
صفحه اصلی

یلکن

فرهنگ فارسی

بادبان شراع

لغت نامه دهخدا

یلکن. [ ی َ ک َ ] ( اِ ) منجنیق و منجنیک و بلکن. ( ناظم الاطباء ). منجنیق. ( صحاح الفرس ). منجنیق را گویند و آن چیزی است که در قلعه ها سازند و بدان سنگ و خاک به جانب دشمن اندازند و به این معنی به جای حرف «ی »، بای ابجد نیز آمده است. ( از برهان ) ( از آنندراج ). و رجوع به بلکن شود.

یلکن. [ ی ِ ک َ ] ( ترکی ، اِ مرکب ) ( از: «یل »، باد + پسوند «کن » ) بادبان. شراع. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به بادبان و شراع شود.

یلکن . [ ی َ ک َ ] (اِ) منجنیق و منجنیک و بلکن . (ناظم الاطباء). منجنیق . (صحاح الفرس ). منجنیق را گویند و آن چیزی است که در قلعه ها سازند و بدان سنگ و خاک به جانب دشمن اندازند و به این معنی به جای حرف «ی »، بای ابجد نیز آمده است . (از برهان ) (از آنندراج ). و رجوع به بلکن شود.


یلکن . [ ی ِ ک َ ] (ترکی ، اِ مرکب ) (از: «یل »، باد + پسوند «کن ») بادبان . شراع . (یادداشت مؤلف ). رجوع به بادبان و شراع شود.


جدول کلمات

منجنیق

پیشنهاد کاربران

یلکن ( Yelkən ) در زبان ترکی به معنی بادبان است


کلمات دیگر: