کلمه جو
صفحه اصلی

حضرت محمد

فارسی به انگلیسی

mohammed

دانشنامه آزاد فارسی

حضرت محمد (ص)
رجوع شود به:محمد (ص) (مکه ۵۳پیش از هجرت ـ مدینه ۱۱ق)

پیشنهاد کاربران

سلام بر گل گلابان.
سید مسلمانان
پیشوای ما.
صلی اللّٰه علیک یا محمد رسول الله

خلاصه پرسش
از چه زمانی پیامبر اسلام ( ص ) به �یس� و �طه� نام گرفت؟
پرسش
از چه زمانی پیامبر اسلام ( ص ) به �یس� و �طه� نام گرفت؟
پاسخ اجمالی
پیامبر اسلام ( ص ) در میان مردم به �یس� و �طه� مشهور نبودند تا بگوییم از چه زمانی به این دو اسم نام گرفته است، بلکه در ابتدای بعضی از سوره ها حروفی به صورت رمزی آمده که مفسران - با توجه به روایات - این دو اسم را به نام پیامبر اسلام ( ص ) تفسیر کرده اند و بر اثر گذشت زمان، تدریجاً به صورت �اسم خاص� براى آن حضرت در آمده اند.
1. �یس�: این کلمه مرکب از �یا� ( حرف ندا ) و �سین�؛ یعنى شخص پیامبر اسلام است، و به این ترتیب پیامبر ( ص ) را براى بیان مطالب بعد مخاطب می سازد. [1]
در احادیث مختلفى نیز آمده است که این کلمه یکى از نام هاى پیغمبر اسلام است؛ زیرا در این آیات روى سخن تنها به پیامبر ( ص ) است؛ لذا در روایتى امام صادق ( ع ) می فرماید: �یس، نام رسول خدا ( ص ) است و دلیلش این است که بعد از آن می فرماید: تو از مرسلین و بر صراط مستقیم هستى�. [2]
محمد حنفیه گفته است: معنای �یس�، �یا محمد� است. بعضى دیگر گفته اند: معنایش �یا سید الاوّلین و الآخرین� است. [3]
2. �طه�: امام صادق ( ع ) می فرماید: �طه، از اسامى پیامبر است و معناى آن "یا طالب الحقّ، الهادى الیه" ( اى کسى که طالب حقى، و هدایت کننده به سوى آنى ) است�. [4]
�طه�، مرکب از دو حرف رمزى است؛ �طا� اشاره به �طالب الحقّ� و �ها� اشاره به �هادى الیه� می باشد. این کلمه مانند �یس� بر اثر گذشت زمان، تدریجاً به صورت �اسم خاص� براى پیامبر اسلام ( ص ) در آمده است، تا آن جا که آل پیامبر ( ص ) را نیز �آل طه� می گویند، و از حضرت مهدى ( عج ) در دعاى ندبه �یابن طه� تعبیر شده است.

[1]. مکارم شیرازى ناصر، تفسیر نمونه، ج 18، ص 315، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[2]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج ‏2، ص 211، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
[3]. طبرسى فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 650، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[4]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، قم، ص 22، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق.

شاه لولاک

- رسول حجاز ؛ مراد حضرت محمد ( ص ) است. ( یادداشت مؤلف ) :
ترا هست محشر رسول حجاز
دهندت به پول چنیود جواز.
عنصری.
- رسول حق ؛ پیغمبر خدا. کنایه از حضرت محمد ( ص ) . ( یادداشت مؤلف ) :
قول رسول حق چو درختی است بارور
برگش ترا که گاو تویی و ثمر مرا.
ناصرخسرو.
- رسول خدا ؛ آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله. ( ناظم الاطباء ) . کنایه از حضرت محمد ( ص ) . آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله. ( ناظم الاطباء ) :
چهارم علی بود جفت بتول
که او را ستاید بخوبی رسول.
فردوسی.
دین خدای ملک رسول است و خلق پاک
امروز بندگان رسولند و رعیتش.
ناصرخسرو.
گویید که تو حجت فرزند رسولی
زین درد همه سال به رنجید و بلایید.
ناصرخسرو.
رسول کو و مهاجر کجا و کو انصار
کجا صحابه ٔ اخیار و تابع اخیر.
ناصرخسرو.
و خدیجه سیده ٔ زنان عالم بود رسول را همه ٔ فرزندان از خدیجه بود. ( قصص الانبیاء ص 216 ) .
ای از عروس نه فلک اندر کمال بیش
وز نه زن رسول به ده نوع یادگار.
خاقانی.
شنیدم که طی در زمان رسول
نکردند منشور ایران قبول.
خاقانی.
همی گفت گریان بر احوال طی
بسمع رسول آمد آواز وی.
سعدی ( بوستان ) .

حضرت محمد ( ص ) کسی بود که جهان را تکان داد.
و این همه آشوب و فتنه رو از بین برد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.


کلمات دیگر: