کلمه جو
صفحه اصلی

ولیکن

فارسی به انگلیسی

but


فرهنگ فارسی

ولی ولیک

فرهنگ معین

(وَ لِ کَ ) [ ع . ] (حر رب . ) ۱ - استثناء را رساند، ولی ، اما. ۲ - از این جهت .

لغت نامه دهخدا

ولیکن. [ وَ ک ِ ] ( حرف ربط ) اماله ولکن ( عربی ) به واو عطف است که افاده معنی استدراک می کند. برخی فارسیان را که در لغت عرب چندان تعمق نیست واو مذکور را جزو کلمه پنداشته گاهی واوی دیگر بر آن نیز می افزایند. ( از آنندراج ). استثنا را رساند. ولی. اما. ولیکن از ولکن عربی ممال شده و بنابراین کاف آن مکسور است نه مفتوح. اماله از ولکن عربی است. ( نشریه دانشکده ادبیات تبریز ) :
اگر بخردی درجهان دل مبند
که ناید به فرجام او جز گزند
به گاه بسودن چو مار است نرم
ولیکن گه زهر دادنْش گرم.
فردوسی.
ولیکن ز دستور باید شنید
بد و نیک بی او نیاید پدید.
فردوسی.
تنت زورمند است و لشکر گران
ولیکن در اقلیم دشمن مران.
سعدی.
جوانان گرچه خوب و دلربایند
ولیکن در وفابا کس نپایند.
سعدی.
رجوع به ولی ( حرف ربط )، اما، ولیک و لکن شود. || از این جهت. بالنتیجه. ( فرهنگ فارسی معین از التفهیم ، مقدمه ص «عز» ).

دانشنامه عمومی

ولیکن، روستایی است از توابع بخش بندپی شرقی شهرستان بابل در استان مازندران ایران.
این روستا در دهستان فیروزجاه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۴ نفر (۸خانوار) بوده است.

جدول کلمات

اما

پیشنهاد کاربران

اما ، ولی

به معنی : اما ، ولی ، چون

اما، ولی، لیک، لاکن
گاهی=>به این جهت، به این دلیل

در مقابل=اما ، ولیکن

گرچه دیگر جان تهدید و زندان رفتن و محرومیت
از حقوقم را ندارم اما همه اینها در برابر درد گزش وجدان هیچ است. وجدانی که به من میگوید اگر تقدیر نعمت قلم
را به تو ارزانی داشته است در مقابل بار گران از حق نوشتن و دفاع از هموطنانت را هم که عاشقشان هستی بر
دوشت نهاده است

اما و اگر

گاهی - اما - ولی


کلمات دیگر: