کلمه جو
صفحه اصلی

معاصر


مترادف معاصر : هم دوره، هم زمان، هم عصر، امروزین، امروزه، جدید

برابر پارسی : امروزین، امروزی، همزمان، هم روزگار، همدوره

فارسی به انگلیسی

contemporary, contemporaneous, current, coeval, modern

contemporary, contemporaneous


coeval, contemporaneous, contemporary, current, modern


فارسی به عربی

معاصر

عربی به فارسی

معاصر , همزمان , هم دوره


مترادف و متضاد

هم‌دوره، هم‌زمان، هم‌عصر


۱. همدوره، همزمان، همعصر
۲. امروزین، امروزه، جدید


امروزین، امروزه، جدید


contemporary (اسم)
معاصر

contemporary (صفت)
هم زمان، معاصر، هم دوره

contemporaneous (صفت)
هم زمان، معاصر، مقارن، هم عصر

current (صفت)
رایج، روان، متداول، معاصر، جاری، باقی، شایع، تزند، سیال

فرهنگ فارسی

همعصر، همدوره، همزمان
(اسم ) کسی که بادیگری در یک عصر و زمان زندگی میکند هم دوره هم زمان : و بدین نکته اقرار میدهد که پرگویی عطار که معاصران او میگفتهانداز مقول. گفتار مکثاران دیگر نیست . جمع : معاصرین
هم عهد و هم زمانه هم عصر و هم زمانه

فرهنگ معین

(مُ ص ) [ ع . ] (اِفا. ) هم عصر، هم زمانه .

لغت نامه دهخدا

معاصر. [ م َ ص ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مُعصِر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). ج ِ معصر به معنی دختری که به رسیدگی حیض نزدیک باشد. ( آنندراج ).و رجوع به مُعصِر شود. || ج ِ مَعصَرَة. ( بحرالجواهر ) ( اقرب الموارد ). و رجوع به معصرة شود.

معاصر. [ م ُ ص ِ ] ( ع ص ) هم عهد و هم زمانه. ( غیاث ) ( آنندراج ). هم عصر و هم زمانه. ج ، معاصرین. ( ناظم الاطباء ).

معاصر. [ م َ ص ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُعصِر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ معصر به معنی دختری که به رسیدگی حیض نزدیک باشد. (آنندراج ).و رجوع به مُعصِر شود. || ج ِ مَعصَرَة. (بحرالجواهر) (اقرب الموارد). و رجوع به معصرة شود.


معاصر. [ م ُ ص ِ ] (ع ص ) هم عهد و هم زمانه . (غیاث ) (آنندراج ). هم عصر و هم زمانه . ج ، معاصرین . (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

هم عصر، هم دوره، هم زمان.

فرهنگ فارسی ساره

هم روزگار، امروزی، امروزین


جدول کلمات

همزمان

پیشنهاد کاربران

متاخر

کنونی

لطفاً جمله برای تاریخ معاصر بسازید مهم نیست فعل یا فاعل ، مفعول داشته باشه

هم دوره، هم زمان

معاصر یعنی
هم دوره - هم زمان

مدرن، مدرنیسم

هم زمان ، هم دوره

در پهلوی " هنیام " برابر نسک اردویراف نامه از رشید یاسمی

هم اکنون

هم خانواده:عصر. . . جمع عصر:اعصار

همزمان و هم دوره
جمع: اعصار
هم خانواده: عصر

درحال حاضر

اقایان برای بار هزارم ارض می کنم یک کلمه انگلیسی هزار تا معنی داره

کنونی، هم دوره، هم زمان، هم عصر، امروزین، امروزه، جدید


اگر برای واژه معاصر ( مانند: دیدگاه دانشمندان معاصر در مورد فلسفه ) یک بازه زمانی را در نظر بگیریم، هم قرن یا تا صد سال پیش و یا چه دوره ای
را در بر میگیرد؟
خواهشا کسانی که میتونن کمک بکن، جواب بدن.


هم زمان، هم دوره، امروزین
هم خانواده:عصر

همین دوره ای که در آن به حضور داریم ، عصر خودمون

هم خانواده عصر : اعصار

یکی با معاصر جمله بسازه 😫
ک در اون جمله مفعول و فعل و فاعل داشته باشه😭

بی سواد فرق بین عرض و ارض رو نمیدونه، اظهار نظر هم میکنه


کلمات دیگر: