کلمه جو
صفحه اصلی

مدافع


مترادف مدافع : پاسدار، پشتیبان، حارس، جانبت دار، حافظ، حامی، دفاع کننده، ظهیر، مجیر

متضاد مدافع : مهاجم

برابر پارسی : پشتیبان، پدافندگر

فارسی به انگلیسی

advocate, defender, defense, defensive, guardian, protector

defender


فارسی به عربی

متهم , معتذر

عربی به فارسی

دفاع کردن , طرفداري کردن , حامي , طرفدار , وکيل مدافع , کسي که در لشکر کشي شرکت ميکند , سرباز کهنه کار , نامزد انتخابات , کسيکه در پارلمان تبليغ ميکند


مترادف و متضاد

advocate (اسم)
حامی، طرفدار، مدافع، وکیل مدافع

defendant (اسم)
مدافع، مدعی علیه

lawyer (اسم)
مدافع، فقیه، قانون دان، حقوق دان، مشاور حقوقی، شارع، وکیل دادگستری

barrister (اسم)
مدافع، وکیل مدافع، وکیل دعاوی، وکیل مشاور

پاسدار، پشتیبان، حارس، جانبت‌دار، حافظ، حامی، دفاع‌کننده، ظهیر، مجیر ≠ مهاجم


فرهنگ فارسی

دفاع کننده، کسی که چیزی را دفع و رد کند
( اسم ) آنکه چیزی را دفع کند دفاع کننده دور کننده جمع : مدافعین .
مهتر غیر مزاحم

← دفاع


فرهنگ معین

(مُ فِ ) [ ع . ] (اِفا. ) دفاع کننده .

لغت نامه دهخدا

مدافع. [ م َ ف ِ ] ( ع اِ ) ج ِ مِدفَع. ( متن اللغة ). رجوع به مدفع شود. || ج ِ مَدفَع. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به مدفع شود.

مدافع. [ م ُ ف َ ] ( ع ص ) مهتر غیرمزاحم. ( منتهی الارب ). گویند: سید غیرمدافع. مزاحم فی السیادة. ( اقرب الموارد ).

مدافع. [ م ُ ف ِ ] ( ع ص ) راننده و دورکننده. ( آنندراج ).کسی که دفع می کند و دور می نماید. مدافعه کننده و از خود دورکننده. ( از ناظم الاطباء ). که از شخصی یا شهری یا جائی در مقابل استیلا و دست اندازی تعرض کننده و دشمن دفاع میکند: مدافع شهر. مدافع کشور. مدافع ناموس و جز آن. || دفاع کننده.
- وکیل مدافع ؛ نماینده ای که در مراجع قضائی از حق یکی از طرفین دعوی دفاع می کند و ازتجاوز به حقوق او جلوگیری می نماید. رجوع به ذیل وکیل شود.
|| مزاحم. متعرض. ( ناظم الاطباء ) : در ایالت آن حدود بی منازعی و مدافعی متمکن بود. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 288 ).

مدافع. [ م َ ف ِ ] (ع اِ) ج ِ مِدفَع. (متن اللغة). رجوع به مدفع شود. || ج ِ مَدفَع. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به مدفع شود.


مدافع. [ م ُ ف َ ] (ع ص ) مهتر غیرمزاحم . (منتهی الارب ). گویند: سید غیرمدافع. مزاحم فی السیادة. (اقرب الموارد).


مدافع. [ م ُ ف ِ ] (ع ص ) راننده و دورکننده . (آنندراج ).کسی که دفع می کند و دور می نماید. مدافعه کننده و از خود دورکننده . (از ناظم الاطباء). که از شخصی یا شهری یا جائی در مقابل استیلا و دست اندازی تعرض کننده و دشمن دفاع میکند: مدافع شهر. مدافع کشور. مدافع ناموس و جز آن . || دفاع کننده .
- وکیل مدافع ؛ نماینده ای که در مراجع قضائی از حق یکی از طرفین دعوی دفاع می کند و ازتجاوز به حقوق او جلوگیری می نماید. رجوع به ذیل وکیل شود.
|| مزاحم . متعرض . (ناظم الاطباء) : در ایالت آن حدود بی منازعی و مدافعی متمکن بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 288).


فرهنگ عمید

کسی که چیزی را دفع و رد می کند، دفاع کننده.
= مِدفع

مِدفع#NAME?


کسی که چیزی را دفع و رد می‌کند؛ دفاع‌کننده.


دانشنامه عمومی

مدافع (به انگلیسی: Defender) بازیکنی است که در پشت هافبک ها قرار دارد و مهم ترین و اولین هدفش پشتیبانی از دروازه بان است. وظیفهٔ اولیهٔ او جلوگیری از گلزنی حریف است. به طور عمده در فوتبال مدرن چهار نوع مدافع تعریف می شود: مدافع میانی (به انگلیسی: Centre-back)، مدافع پوششی (به انگلیسی: Full-back)، مدافع جلوزن (به انگلیسی: Sweeper) و مدافع کناری (به انگلیسی: Wing-back) که در واقع می توان به نوعی مدافع جلوزن و کناری را به ترتیب نمونه پیشرفته تر مدافع میانی و پوششی دانست. استفاده از مدافع میانی و پوششی در فوتبال مدرن تقریباً ضروری است در حالی که جلوزن و مدافع کناری فقط در برخی از سیستم ها یا برخی از زمان های بازی استفاده می شوند.
دفاع منطقه ای:که طی آن هر مدافع میانی عهده دار قسمتی از ناحیه زمین خودی می شود.
دفاع نفر به نفر: که طی آن هر مدافع میانی عهده دار خنثی سازی حرکات یکی از بازیکنان رقیب می شود.
مدافع میانی یا دفاع وسط یا دفاع آخر بازیکنی است که وظیفه اصلی آن، ناکام گذاشتن بازیکنان رقیب، به ویژه مهاجم اول (مهاجم نوک) در گل زنی است که وی این کار را با استفاده از جلوگیری از شوت زنی و پاس کاری، ایجاد مزاحمت و یارگیری انجام می دهد.
از آن جا که در فاز دفاعی، مدافع میانی نزدیک ترین بازیکن (غیر از دروازه بان) به دروازه است در آفسایدگیری و هدایت تیم از عقب، نقش مهمی دارد، بنابراین یک مدافع میانی می تواند خط دفاعی را با خود همراه کند، در مواقع آفسایدگیری آن را جلو بیاورد یا هنگامی که تیم مقابل در فاز هجومی قرار دارد، خط دفاعی را به دروازه خودی نزدیک کند.
هنگامی که توپ به مدافع میانی می رسد، بسته به موقعیتی که در آن قرار دارد یا به زیر توپ می زند یا با پاس های کوتاه هم تیمی های خود را صاحب توپ می کند، چنانچه حمله تیم حریف گسترده و با نفرات زیاد باشد احتمالاً به زیر توپ خواهد زد ولی اگر بخواهد یک ضد حمله را شروع کند به بازیکنان دیگر پاس خواهد داد.

فرهنگستان زبان و ادب

[ورزش] ← دفاع

واژه نامه بختیاریکا

جلو دار؛ دِلَک گر

پیشنهاد کاربران

این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
وَماک ( وَم = دفع، سنسکریت + پسوند فاعلی اک )
پراسار ( پراس = دفع، سنسکریت + پسوند فاعلی ار )
ویاژاک ( ویاژ= دفع از سنسکریت: ویاس + پسوند فاعلی اک )
پیهاک ( پیها از سنسکریت: ویها= دفع + پسوند فاعلی اک )
اوژیسار ( اوژیس از سنسکریت: اوچیس= دفع + پسوند فاعلی ار )
پاناک ( پهلوی )

Defencer

دوچرخه سوار

در پارسی " رانا " برابر نسک لغت فرس اسدی توسی.
رانایان = مدافعان

پاسدار، پشتیبان، حارس، جانبت دار، حافظ، حامی، دفاع کننده، ظهیر، مجیر


کلمات دیگر: