کلمه جو
صفحه اصلی

گرخیدن

اصطلاحات

معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی -> گرخیدن
ترسیدن، کپ کردن، کم آوردن، قافیه را باختن

دانشنامه عمومی

[گُ ] ترسیدن.


پیشنهاد کاربران

تعجب شدید! جا خوردن
تعجب همراه با سایه ای از ترس
ظاهراً این کلمه از زبان ترکی گرفته شده است.

ترسیدن

گرخیدن در بعضی مواقع ترس معنی میدهد به فرض مثال :یکدفعه یارو پیاده شد از ماشینش پسره گرخیده بود ( یک جر و بحث لحظه ای صورت گرفته بین دو نفر ) - یا در این جمله : رفتم دمه خونشون ( خانه ) گرخیده بود. فکر نمی کرد من بتونم پیداش کنم ، فکر می کرد دیگه قِسِر در میره ( در زمانی که مثلا شخصی طلبی از کسی دارد ) .
در بعضی مواقع گرخیدن از حرکت خارق العاده شخصی صورت می گیرد . به فرض مثال : طرف با موتور حرکتی می زند که تعجب همه را بر می انگیزد. یا در این مثال: نشسته و مسابقه رو دیده و شب پیش دوستش بوده میگه مهداد امروز مسابقه رو دیدی ؟دختر ژاپنیه یک حرکتی زد ، واقعا گرخیدم ( رشته ژیمناستیک ) .

شوکه شدن

اصل این کلمه گریختن است که در گفتگوی عامیانه به اشتباه گرخیدن تلفظ شده است. گریختن به معنی فرار کردن است.

اولن عامیانه نوشته ربطی به پارسی اینا نداره

گرخیدن مصدر فارسی شده گرخماق ترکی هست

معنیشم یعنی ترسیدن

مثل گاپیدن که ترکی هست

گرخید در واقع واژه تورکی هستش اگه بخوای با فارسی ترکیب بدی میشه گرخیدن
برای مثال به زبان آذری بخوای بگی ( ترسیده )
معنی تورکیش میشه گرخدی
یا اگه بخوای بگی ( ترسیدم )
معنی تورکیش میشه گرخدوم
یا اگه بخوای ترس را به تنهایی معنی کنی
میشه گرخی

در گویش دشتی بوشهری، گُرخیدن به معنای گُر گرفتن یا سریع شعله ور شدن استفاده می شود. مثلا می گویند هیزم ها گُرخید یعنی یکباره شعله ور شد. در کل به معنای شعله ور شدن یکباره و دفعتی استفاده می شود، اما در بیان امروزی به معنی و نشان دهنده ی جا خوردن است.

گرخیدن از کلمه گرخماخ یا گرخماق آذری مصطلح شده به معنی ترسیدن

گرخیدن واژه ناب پارسی است که از چندین تکواژ می باشد که هر کدام از این تکواژها نیز پارسی هستند.
بُنواژه شناسی گُرخیدن:
تکواژ نخست: گُر که در معنای شعله ور شدن آتش نیز بکار می رود که در کارواژه گُریختن ( گُر و هیختن ( برکشیدن ) ) بکار می رود.
بخش دوم:کارواژه خیدَن که به معنای خمیدن می باشد.
( گُر و خیدَن )
اگر این واژه در زبان دیگری بکار می رود، نشان از این دارد که این واژه از زبان پیشینی مردمان آنجا که همانا آذری و تاتی و تالشی می باشد، سرچشمه می گیرد.
بسیاری از واژگان پارسی هنگام درونشد به زبان ترکی برای آنکه به گونه ستاکی ( مصدری ) درآورده شوند، پسوند ماق به آن افزودند.

این واژه پارسی است: درست بمانند واژه فراخیدن ( فرا و خیدن: که به معنای مو بر اندام راست شدن نیز می باشد ) ، واژه ( گرخیدن: گر و خیدن ) را داریم.
گر در واژگان گر گرفتن و گریختن نیز بکار می رود که واژگان پارسی هستند.

معنی: ترسیدن
ریشه شناسی: این واژه به تازگی رواج یافته و در فارسی کلاسیک یافت نمی شود. وامواژه ای از ترکی است، به شکل qorxmaq در ترکی آذربایجانی و korkmak در ترکی استانبولی دیده می شود. بسنجید با tırsmak در ترکی استانبولی به معنی ترسیدن، که به تازگی ( از دهه ۹۰ میلادی ) رواج یافته و وام واژه ای از کردی است.

گِرخیدن، گِرخوندن، در گویش دشتی در استان بوشهر که بازمانده پهلوی است به معنای شعله ور شدن و آتش گرفتن میباشد.
بگِرخت ( آتش بگیرد )
میگِرخت یعنی میسوزد.
مانند میگویند در جهنم بِگِرخت یعنی در جهنم بسوزد.
و ارتباطی به زبان ترکی ندارد

واژه ای پارسی به معنای فروختن و آتش گرفتن است.
از ریشه ویرَخت ( vi - raxti ) به همین معنی از پارسی میانه گرفته شده که در تحول به فارسی کنون وی به گُ تبدیل شده. ( ویتاخت - - > گداخت. ویشتاسپ - - > گشتاسپ )

تیرسماک هیچ در کردی وجود نداره و اگر در کرمانجی بررسی کنید میبسنید که از ترکی وارد شده اکثر لغاتش برا همین شما کردا زبان کرمانجارو تا حد زیادی متوجه نمیشین

اولا این لغت معنل ترسسدن داره

لغت نامه های فارسی عامیونه دونستنش یعنی وارد وارسی شده اخیرا بیشتر هم تهرانیا استفاده میکنن دلیلشم اینه که از زمان تاسیس تهران تا الان ترک ها بیشتر در اونجا حظور داشتن و الانم حداکثر هستن



گرخیدن یدونه یدن اضافه شده فکر نکنید فارسی گرخ یعنی بترس گرخماخ فعل ترسیدن گرخدوم یعنی ترسیدم


کلمات دیگر: