کلمه جو
صفحه اصلی

نیم رخ

فارسی به انگلیسی

profile

مترادف و متضاد

silhouette (اسم)
شبح، نیمرخ، محیط مریی، نقاشی سیاه یکدست

profile (اسم)
مقطع عرضی، مقطع، نمایه، نیمرخ، خط نیمرخ، برش عمودی، نقشه برش نما، عکس نیم رخ

sideview (اسم)
از پهلو، نیمرخ، نمای جانبی

فرهنگ فارسی

طرحی کلی از ویژگی‌های شخصیتی فرد


نیمه صورت، عکس یاتصویری که نصف آن مشخص باشد

فرهنگ معین

(رُ )(اِمر. ) ۱ - نصف چهره . مق تمام رخ . ۲ - منظرة هرچیز از جانبین .

لغت نامه دهخدا

نیم رخ. [ رُ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) تصویر یک چشمی ، چرا که آن نصف چهره را دارد. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). کنایه از نیم رخساره باشد که مصوران تصویر یک چشمی به نگار درمی آرند. ( فرهنگ خطی ).تصویر یا عکس که از پهلو نقاشی یا عکاسی شده باشد وفقط نیمی از صورت شخص را نشان دهد، مقابل تمام رخ. عکسی که یکی از دو طرف روی را بنماید. || نصف صورت. کنار صورت. ( ناظم الاطباء ). || منظره هر چیز از یکی از جانبین. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

۱. نیمۀ صورت.
۲. (صفت ) ویژگی عکس یا تصویری که نصف صورت را نشان بدهد.

دانشنامه عمومی

نیم رخ یا نیمرخ، نام یک مجموعه تلویزیونی بود که در دهه ۷۰ خورشیدی از شبکه اول صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، در بخش گروه کودک و نوجوان پخش می شد. مجری این برنامه کامیار اسماعیلی بود.
نیم رخ؛ نوستالژی دهه ۷۰

فرهنگستان زبان و ادب

{profile} [روان شناسی] طرحی کلی از ویژگی های شخصیتی فرد

پیشنهاد کاربران

نصف یک چیز

قسمتی از چیزی


دیدن صورت از کنار

نیم ره


کلمات دیگر: