کلمه جو
صفحه اصلی

شنیه

فرهنگ فارسی

آندره شاعر فرانسوی ( و. استانبول ۱۷۶۲- ف. ۱۷۹۴ م . ). وی نخست بنهضت انقلابی پیوست ولی چون تندروی بعضی از زغمای انقلاب را در قتل مخالفان سیاسی دید با آنان نیز بمبارزه پرداخت . او پسر کنسول فرانسه مقیم استانبول بود. در سه سالگی باخانواده خود بفرانسه و از آنجا عازم مراکش محل مامورتی جدید پدرش رفت . پانزده ساله بود که برای تحصیل بپاریس برگشت . در جوانی سرگرم مطالعه کتب یونانی بود و قطعاتی را از آن زبان بفرانسوی ترجمه کرد. مردی بسیار آرام و مهربان بود و از خودنمایی پرهیز داشت ولی هنگامی که بمحافل سیاسی راه یافت خطابه های آتشین ایراد کرد. سپس داوطلبانه وارد قشون شد ولی پس از شش ماه استعفا داد و رهسپار لندن گردید و از آنجا به ایتالیا و بعد به یونان رفت . چندی بعد مجددا به لندن برگشت و دو سال در سفارت فرانسه مشغول خدمت بود. هنگامی که بپاریس برگشت اوایل انقلاب کبیر فرانسه بود. او هم عضو حزب مشروطه خواهان و هم نویسنده روزنامه حزبی بود. روزی در یکی از روزنامه های پاریس اعلامیه ای خطاب بملت فرانسه انتشار داد که بسیار مهیج بود و موجب شهرت بسیار او گردید و بلافاصله بانگلیسی و آلمانی و لهستانی ترجمه شد . هنگامی که مشروطه خواهان شکست خورددند و محاکمه لوئی شانزدهم آغاز شد شنیه تصمیم گرفت که از پادشاه معزول دفاع کند .این عمل برای او گران تام شد. هنگامی که در روز ۱۳ ژویه ( مارا ) بدست دختری کشته شد شنیه قصیده ای غرا در وصف آن دختر سرود و این قصیده در حقیقت حکم قتل او بود که بدست خویش نوشته بود. اشعار و مقالاتی که آندره نوشته منتشر ساخته بود اسناد محکومیت او محسوب میگردید. شنیه را در حالی که هنوز بی از ۳۲ سال نداشت در محکمه انقلابی محکوم باعدام کردند . منظومه های شنیه که از آثار جاویدان ادبیات فرانسوی بشمار میرود غالبا ناتمام است .

لغت نامه دهخدا

شنیة. [ ش َن ْ نی ی َ / ش َ نی ی َ ] (اِخ ) نسبت به شن است و آن آبی است در نزد شعبی و عبارت است از چاههائی در وادی عشر از طرف مغرب . (از معجم البلدان ).


( شنیة ) شنیة. [ ش َن ْ نی ی َ / ش َ نی ی َ ] ( اِخ ) نسبت به شن است و آن آبی است در نزد شعبی و عبارت است از چاههائی در وادی عشر از طرف مغرب. ( از معجم البلدان ).

دانشنامه عمومی

شنیه (به مجاری: Sénye) یک منطقهٔ مسکونی در مجارستان است که در ناحیه ژالاسنتگروت واقع شده است.
فهرست شهرهای مجارستان


کلمات دیگر: