رواج و رونق دادن رواج دادن رایج کردن
روایی دادن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
روایی دادن. [ رَ دَ ] ( مص مرکب ) رواج و رونق دادن. ( ناظم الاطباء ). رواج دادن. رایج کردن. گرمی و رونق بخشیدن : انفاق ؛ روایی دادن رخت و سلعه را. ( منتهی الارب ) :
می داد ز راه بینوایی
کالای گشاده را روایی.
|| اذن دادن. اجازه دادن. تجویز :
یاری که بجان نیازمایی
در کار خودت مده روایی.
می داد ز راه بینوایی
کالای گشاده را روایی.
نظامی.
و رجوع به روایی و روا شود.|| اذن دادن. اجازه دادن. تجویز :
یاری که بجان نیازمایی
در کار خودت مده روایی.
ناصرخسرو.
|| حلال کردن. مباح کردن. اباحة. || منتشر کردن. ( ناظم الاطباء ). باب کردن.( یادداشت مؤلف ).روائی دادن. [ رَ دَ ] ( مص مرکب ) رجوع به روایی دادن شود.
کلمات دیگر: