کلمه جو
صفحه اصلی

رواحال

فرهنگ فارسی

در حال فی الفور فی الحال

لغت نامه دهخدا

رواحال. [ رَ ] ( ق مرکب ) درحال. فی الفور. فی الحال. فوراً. ( از اشتینگاس ) ( ناظم الاطباء ). || ( ص مرکب ) مرکب تیزرو. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: