برابر پارسی : زمینه ها، بایسته ها، زمینه ها، زمینه های
موجبات
برابر پارسی : زمینه ها، بایسته ها، زمینه ها، زمینه های
فارسی به انگلیسی
causes, means
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع موجبه ( موجب ) اسباب علل .
لغت نامه دهخدا
موجبات. [ ج ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ موجبة. اسباب. ( ناظم الاطباء ). علل. علتها. سببها. عوامل. بواعث. باعثها: دولت باید موجبات آسایش ملت را فراهم کند.
فرهنگ فارسی ساره
زمینه های، بایسته ها، زمینه ها
کلمات دیگر: