( مصدر ) ۱ - مجددا بوسیدن باز بوسیدن . ۲ - خاتمه دادن بکشتی : مقابل بوسیدن . ۳ - روگردان شدن کراهت یافتن متنفر گشتن : (( با آن همه آرزو لب لعلش را یک مرتبه بوسیدم و وا بوسیدم . ) ) ( یحی شیرازی . آنند. فرنظا. )
رو گردان شده بی دماغ گشته .
رو گردان شده بی دماغ گشته .