کلمه جو
صفحه اصلی

طاعه

عربی به فارسی

اطاعت , فرمانبرداري , حرف شنوي , رامي


فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) فرمانبرداری کردن اطاعت کردن . ۲ - عبادت کردن . ۳ - ( اسم ) فرمانبرداری اطاعت . ۴ - عبادت . یا طاعت بهایی . طاعات و عباداتی که به منظور مزد و ثواب به جا آورده شود و آن در نظر صوفی شرک است صوفی باید طاعت برای خدا کند نه یافتن بهشت و امثال آن .
طاعت

لغت نامه دهخدا

طاعة. [ ع َ ] (ع اِمص ) طاعت . رجوع به طاعت شود. نزد فرقه ٔ معتزلة سازواری با خواست حق و نزد اهل سنت و جماعت سازواری با فرمان حق است ، بی آنکه با خواست او عزاسمه سازوار باشد و مورد اختلاف در این باره آن است که آیا واجب است مأموریت مطمح خواست حق واقع شود یا نه ؟ معتزله برآنند که واجب است و اهل سنت گویند واجب نیست چه حق تعالی گاهی بغیر آنکه به اراده ٔ خود نظری داشته باشد فرمان میدهد مانند آنکه ابولهب را به ایمان فرمان داد با آنکه میدانست صدور ایمان از ابولهب محال باشد. و کسی که بمحال بودن چیزی عالم باشد البته آنچیز را مطمح خواست خود قرار ندهد. پس ثابت شد که فرمان دادن ممکن است بدون خواست و اراده باشد بنابراین باید یقین کرد که فرمانبرداری حق عبارت است از سازواری با فرمان او نه سازواری با خواست او جل شأنه . چنانکه این مطلب از تفسیر کبیر امام فخر مستفاد میشود، در تفسیر این آیه ٔ مبارکه : یا ایهاالذین آمنوا اطیعوااﷲ و اطیعواالرسول . (قرآن 32/3). و طاعت اعم از عبادت است زیرا لفظ عبادت غالباً در مورد بزرگداشت حق جل ذکره استعمال میشود آن هم در غایت تعظیم . و طاعت درسازواری با فرمان خدای و فرمان غیر خدای نیز استعمال گردد و عبودیت اظهار فروتنی و خود را خوار شمردن باشد. از این رو عبادت از حیث معنی رساتر از طاعت است چه عبادت ، بتعبیر دیگر عبارت است از تذلل ، و طاعت عمل به امر و ترک آنچه نهی شده است ، هر چند از روی کراهت باشد. پس اداء وام ، و انفاق زن و مانند آن را، فرمانبرداری خدای نامند نه پرستش حق . و روا باشد استعمال طاعت در مورد مخلوق آنهم در غیر معصیت و استعمال عبادت و پرستش در غیر مورد خالق نارواست . اما لفظ قربت از طاعت هم اخص است ، لاعتبار معرفة المتقرب الیه فیها و عبادت از قربت و طاعت هم اخص باشد. کذا فی کلیات ابی البقاء. (از کشاف اصطلاحات الفنون ) : فجلس مجلساً عاماً بحضرة اولیاء الدعوة... فرغبوا الی امیرالمؤمنین فی القیام بحق اﷲ فیهم ، و التزموا ما اوجبه اﷲ من الطاعة علیهم . (تاریخ بیهقی ص 201).


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی طَاعَةٌ: اطاعت
ریشه کلمه:
طوع (۱۲۹ بار)

رغبت. میل. راغب گوید: طوع به معنی انقیاد است، طاعت نیز بدان معنی می‏باشد لیکن بیشتر در فرمانبرداری و اطاعت بکار رود .آن که در آسمانها و زمین است با رغبت یا کراهت به خدا تسلیم است. . بگو قسم نخورید کار جهاد اطاعت شناخته‏ای است. در آیه 81 نساء و 21 سوره محمد نیز «طاعة» خبر مبتدای محذوف است. تطوّع از باب تفعّل به قول راغب تکلّف اطاعت است و در متعارف به معنی تبرّع و انجام کار غیر واجب است طبرسی نیز تبرّع به نافله فرموده است ولی به نظرم تحمّل با رغبت بهتر است. . یعنی هر که کار خیر را به رغبت انجام دهد آن بهتر است. صوعّت در آیه . از باب تفعیل تفعیل است. و به معنی تسهیل و تزیین است یعنی نفسش قتل برادر را به او آسان کرد. از باب «طاعَ لَهُ الْمَرْتَعُ: اِتَّسَعَ». استطاعت: به معنی قدرت و طلب طاعت است ولی در قرآن پیوسته به معنی قدرت آمده و به قول راغب آن از قدرت اخصّ است. گاهی برای ثقیل بودن تاء آن را حذف می‏کنند مثل . ظاهراً این از طوع به معنی وسعت و آسانی است که در بالای نقل شد . * . آن در اصل متطوّعین به معنی با رغبت دهندگان صدقات است.


کلمات دیگر: