کلمه جو
صفحه اصلی

نفت دان

فرهنگ فارسی

ظرف نفت ٠ مخزن کوچکی که در آن نفت ریزند ٠ یا جای نفت در ابزار نفت سوز ٠ مخزن نفت بخاری و چراغ نفتی و امثال آن ٠ یا ظرفی خرد با لوله ای که بفشار نفت بر چرخ خیاطی و لولا های در و امثال آن پاشند ٠

لغت نامه دهخدا

نفت دان. [ ن َ ] ( اِ مرکب ) ظرف نفت. مخزن کوچکی که در آن نفت ریزند. || جای نفت در ابزار نفت سوز. مخزن نفت بخاری و چراغ نفتی و امثال آن. || ظرفی خرد با لوله ای که بفشار [ با آن ] نفت بر چرخ خیاطی و لولاهای در و امثال آن پاشند. ( یادداشت مؤلف ).


کلمات دیگر: