کلمه جو
صفحه اصلی

نفس گویا

فرهنگ فارسی

نطق ناطقه . یکی گوید مر او را نفس گویا

لغت نامه دهخدا

نفس گویا. [ ن َ س ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نطق ناطقه. ( یادداشت مؤلف ) :
یکی گوید مر او را نفس گویا.
( ویس و رامین ).


کلمات دیگر: