کلمه جو
صفحه اصلی

نفاثه

فرهنگ فارسی

( صفت ) مونث نفاث جمع : نفاثات .
دم که دردمند سینه به دهن می زند ٠ آنچه را که دردمند سینه از دهن بیرون می اندازد ٠ خونی که بیمار مصدر و از خون و خلط بیرون افکند ٠ یا آنچه از دهان به دمیدن فرو اندازد از ریز. مسواک و مانند آن ٠

لغت نامه دهخدا

( نفاثة ) نفاثة. [ ن َف ْ فا ث َ ] ( ع ص ) زن جادوگر. ساحر. دمنده. تأنیث نفاث. رجوع به نفاث و نیز رجوع به نفاثات شود.

نفاثة. [ ن ُ ث َ ] ( ع اِ ) دم که دردمند سینه به دهن می زند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آنچه را که دردمند سینه از دهن بیرون می اندازد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). خونی که بیمار مصدور از دهن تف کند. ( از متن اللغة ). آنچه مصدور از خون و خلط بیرون افکند. ( یادداشت مؤلف ). || آنچه از دهان به دمیدن فرواندازد از ریزه مسواک و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ).

نفاثة. [ ن َف ْ فا ث َ ] (ع ص ) زن جادوگر. ساحر. دمنده . تأنیث نفاث . رجوع به نفاث و نیز رجوع به نفاثات شود.


نفاثة. [ ن ُ ث َ ] (ع اِ) دم که دردمند سینه به دهن می زند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنچه را که دردمند سینه از دهن بیرون می اندازد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خونی که بیمار مصدور از دهن تف کند. (از متن اللغة). آنچه مصدور از خون و خلط بیرون افکند. (یادداشت مؤلف ). || آنچه از دهان به دمیدن فرواندازد از ریزه ٔ مسواک و مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: