( اسم ) مونث محروم .
محرومه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( محرومة ) محرومة. [ م َ م َ ] ( ع ص ) مؤنث محروم. رجوع به محروم شود.
محرومة. [ م َ م َ ] (ع ص ) مؤنث محروم . رجوع به محروم شود.
کلمات دیگر:
محرومة. [ م َ م َ ] (ع ص ) مؤنث محروم . رجوع به محروم شود.