صفحه اصلی
نفخ کردن
بستن
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فارسی به انگلیسی
to swell
,
to be flatulent
فرهنگ فارسی
به نفخ مبتلا شدن . آماس کردن. ورم کردن
لغت نامه دهخدا
نفخ کردن. [ ن َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) به نفخ مبتلا شدن. آماس کردن. ورم کردن. رجوع به نفخ شود.
کلمات دیگر: