slave, servant
بندگان
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع بنده.۱ - بنده ها ۲ - در خطاب شفاهی و کتبی به شاه : ( بندگان اعلی حضرت همایونی . ) گویند و نویسند . یا بندگان اشرف . در خطاب به شاه و امیر بکار برده میشده .
جمع بنده
جمع بنده
لغت نامه دهخدا
بندگان. [ ب َ دَ / دِ ] ( اِ ) جمع بنده :
خدای را نستودم که کردگار من است
زبانم از غزل و مدح بندگانش بسود.
بندگان را که از قدر حذر است
آن نه زیشان که آن هم از قدر است.
خدای را نستودم که کردگار من است
زبانم از غزل و مدح بندگانش بسود.
رودکی.
بندگان گناه کنند و خداوندان درگذرند. ( تاریخ بیهقی ). وبدست بندگان جز سعی و جهدی به اخلاص نباشد. ( کلیله ودمنه ).بندگان را که از قدر حذر است
آن نه زیشان که آن هم از قدر است.
سنایی.
رجوع به بنده شود.دانشنامه عمومی
بندگان (جیرفت)، روستایی از توابع بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت در استان کرمان ایران است.
این روستا در دهستان دلفارد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.
این روستا در دهستان دلفارد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.
wiki: بندگان
پیشنهاد کاربران
مخلوقات
کلمات دیگر: