کلمه جو
صفحه اصلی

محزن

فارسی به انگلیسی

sad, doleful


عربی به فارسی

سوگناک , اسفناک , رقت اور , زار , تيز , تند وتلخ , زننده , نيشدار , گوشه دار


لغت نامه دهخدا

محزن. [ م ُ زِ ] ( ع ص ) اندوهگین کننده. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). هر آنچه سبب اندوه و آزردگی میگردد. ( ناظم الاطباء ). غم انگیز. غم آور. انده آور: موسیقی محزن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

محزن. [ م ُ زَ ] ( ع ص ) اندوهگین. اندوهگین شده. دلتنگ. ( ناظم الاطباء ).

محزن. [ م ُ ح َزْ زَ ] ( ع ص ) اندوهگین. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). اندوهگین شده و دلتنگ شده. ( ناظم الاطباء ).

محزن. [ م ُ ح َزْ زِ ] ( ع ص ) اندوهگین کننده. ( از منتهی الارب ). هرآنچه سبب اندوه و آزردگی میگردد. ( ناظم الاطباء ).

محزن . [ م ُ ح َزْ زَ ] (ع ص ) اندوهگین . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اندوهگین شده و دلتنگ شده . (ناظم الاطباء).


محزن . [ م ُ ح َزْ زِ ] (ع ص ) اندوهگین کننده . (از منتهی الارب ). هرآنچه سبب اندوه و آزردگی میگردد. (ناظم الاطباء).


محزن . [ م ُ زَ ] (ع ص ) اندوهگین . اندوهگین شده . دلتنگ . (ناظم الاطباء).


محزن . [ م ُ زِ ] (ع ص ) اندوهگین کننده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). هر آنچه سبب اندوه و آزردگی میگردد. (ناظم الاطباء). غم انگیز. غم آور. انده آور: موسیقی محزن . (یادداشت مرحوم دهخدا).



کلمات دیگر: