قُمشه ای
از گویش های لُری که در قُمشه (شهرضا) و برخی از روستاهای آن به ویژه در دِزِج رواج دارد. گویش های دیگر قُمشه ای، فارسی و ترکی است. فارسی قمشه ای همانند لهجة فارسی اصفهانی است. برخی از تبدیل های این گویش: /-g/ پایانی در گُرگ به -k تبدیل می شود: gork، تبدیل /a/ به /e/؛ /-e/ پایانی به /-a/ در botta «هیزم/بُته». ضمیرهای فردی منفصل عبارت اند از: me «من»، to «تو»، vu «او». ضمیر مفعولی mena «مرا»، tona «تُرا». ضمیر متصل فاعلی برای اول شخص مفرد و سوم شخص مفرد -e است: bexere «بخرد». برخی از واژه های قمشه ای: geo «برادر» dey «خواهر»، dovar «دختر»، kor «پسر»، zine «زن/زوجه»، mira «مرد/شوهر»، tiya «چشم»، و sag «سگ».
50010800
از گویش های لُری که در قُمشه (شهرضا) و برخی از روستاهای آن به ویژه در دِزِج رواج دارد. گویش های دیگر قُمشه ای، فارسی و ترکی است. فارسی قمشه ای همانند لهجة فارسی اصفهانی است. برخی از تبدیل های این گویش: /-g/ پایانی در گُرگ به -k تبدیل می شود: gork، تبدیل /a/ به /e/؛ /-e/ پایانی به /-a/ در botta «هیزم/بُته». ضمیرهای فردی منفصل عبارت اند از: me «من»، to «تو»، vu «او». ضمیر مفعولی mena «مرا»، tona «تُرا». ضمیر متصل فاعلی برای اول شخص مفرد و سوم شخص مفرد -e است: bexere «بخرد». برخی از واژه های قمشه ای: geo «برادر» dey «خواهر»، dovar «دختر»، kor «پسر»، zine «زن/زوجه»، mira «مرد/شوهر»، tiya «چشم»، و sag «سگ».
50010800
wikijoo: قمشه_ای