کلمه جو
صفحه اصلی

چهار راهی

فرهنگ فارسی

طایفه ای از ایلات ممسنی فارس است .

لغت نامه دهخدا

چهارراهی. [ چ َ ] ( اِ مرکب ) تداول دیگری از چهارراه. رجوع به چارراه و چهارراه شود.

چهارراهی. [ چ َ ] ( اِخ ) طایفه ای از ایلات ممسنی فارس است. ( یادداشت مؤلف ). از ایلات متفرقه فارس. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 90 ).

پیشنهاد کاربران

طایفه چهارراهی از طوایف مستقل فارس میباشد. و اصالت بختیاری دارند و جزء ایل بختیاری بودند. . که به منطقه سرچهان می آیند. وافرادی که از این طایفه فوت نمودند براساس وصیتشان بر سنگ مزارشان نوشته شده ایل بختیاری. . . طایفه چهارراهی. . .

پارس هایی را که یک جا نشین شده بودند تاجیک یا دهقان میگفتند و برای پارس های عشایر اصطلاح کردان پارس را به کار می بردند که به شیوه زندگی عشایری زندگی کردی میگفتند وگرنه ربطی به قوم کرد ندارد که احتمالا برخی از بازماندگان عشایر پارس ( فارس ) این ایل ها باشند : ۱. ایل باصری ۲. طوایف کهمره ۳. طایفه کردشولی ۴. طایفه جشنی ۵. طایفه چهارراهی و . . .

از علیمردان خان بختیاری دو پسر به فارس تبعید شدند حسن خان به قشقایی رفت و حسین خان نیزه گمبلی پسر علیمردان خان بختیاری در دهنه چارراه طایفه چارراهی تشکیل داد.

منظور ما قومیت هست نه نحوه زندگی. قوم لر کرد ترک عرب فارس. . اگر به زندگی عشایری و چوپانی باشد همه اقوام مثلا ترک قشقایی گروهی عشایر بودند گروهی یکجا نشین. و هم چنین بقیه قوم ها. ما از نژاد چاررایی صحبت میکنیم نه شیوه زندگی. وگرنه در گذشته چاررایی تا قبل از یکحانشبنی رضاشاه همه طایفه عشایر و از شبانی امرار معاش می کردند. والان اکثریت یکجانشین شوند و از سر جهان و بوانات مهاجرت کردند و فقط گروه اندکی همچنان شبانی و عشایری می کنند

طایفه حسین خاتی در خوزستان در شهرهای قلعه تل ایذه باغملک زندگی می کنند وهر لر وهر خوزستانی می داند که آنها اصالت بختیاری دارند وتیره ای از آنها که در طایفه چهارراهی بودند اولاد علیمردان خان بختیاری از حسین خان نیزه گمبلی پسر علیمردان خان بختیاری هستند

چهارراهی یکی از طوایف مشهور استان فارس می باشد که در منطقه ای بنام چهارراه واقع در شهرستان سرچهان سکونت دارند، طایفه بزرگ چهار راهی با کلانتری قاسم خان نگهبان در منطقه چهارراه ضربات سختی را به انگلیسی ها وارد کردند بطوریکه در کتاب دکتر صداقت کیش عنوان شده است.

بسیاری از ایلات فارس و به طور کل لربزرگ ریشه ممسنی دارن و در گذشته به همه لربزرگ ممسنی می گفتن.
لراسپیون یا لرها از دودمان بهمن اسفندیار از نژاد منوچهر هستن و از هخامنشیان یادگارند دوره ایی هم به آنها کردان پارس می گفتن که رموم فارس را تشکیل می دادن و بزرگترین آن رم گیلویه همایگانی ممسنی بود از دودمان ساسانی که از استخر تا بلادشاپور کهگیلویه گسترده بودن.
اسناد باستان شناسی و نوشته های لوحه ها ممسنی فارس را مرکز خاندان هخامنشی از قبیله پتیش هووری ویشتاسپ معرفی کرده اند و کورش را از قبیله ماردی می دانند که هنوز در ممسنی نام بلوک تیرمردان باقیست.
مامسینی یا ممسینی یا مماسنی یا مه سنی از سئنه اوستایی به معنای شاهین گرفته شده است و سئنه بال گشوده درفش هخامنشیان بود و مرغوسئنه یا سیمرغ درفش ساسانیان بود به همه این ها تیره سئنه اوستا می گفتن که توتم شاهین و عقاب داشتند.
ممسنی ها در همه مرزهای هخامنشی در کوراکده ها دولت های مرزی هخامنشی داشتن در ممسنی فارس هم کورا نام منزلگاه باستانی هست که در لوحه ها آمده است.
اتحادیه ایلی بسیار بزرگی بود که از لربزرگ تا سیستان همه ممسنی هستن و همچنین مامسینی های براهویی بلوچستان.
ممسنی ها و به طور کل پارسیان پیوند دیرینی با سکاهای سرمتی داشتن یا آمازون ها و در گذرگاه ممیسینی گرجستان و امیسینی سوریه مستقر بودن همچنین شهر ممسنی سغد و کورش کده سغد که جنگ ممسنی و اسکندر در سغد مشهور است و همه طوایف آنها چه در فارس چه پراکنده در کهگیلویه بختیاری و سنجابی های کرمانشا تا لک های لرستان همه نام های باستانی دارند.
خاندان سورن و رستم فرماندار پارس و سیستان ممسنی بودن و ممسنی های سیستان به سورن های ممسنی مشهورند.
لقب هزاراسپ ممسنی ها از هیست اسپی یا هیستاسپی پدر داریوش شاه گرفته شده که لقب اتابکان لربزرگ بود و همچنین خاندان ساسانی آل عراق خوارزم لقب هزاراسپ داشتند.


کلمات دیگر: