کلمه جو
صفحه اصلی

زهتابی

فرهنگ فارسی

عمل و شغل زهتاب

لغت نامه دهخدا

زهتابی. [ زِ ] ( حامص مرکب ) شغل زهتاب. عمل تابیدن و آماده کردن روده های گوسفند و مانند آن را برای صنایع مربوط. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). عمل و شغل زهتاب. ( فرهنگ فارسی معین ).

دانشنامه عمومی

زهتابی ممکن است اشاره به یکی از موارد زیر باشد:
محمدتقی زهتابی، نویسنده و فعال سیاسی اهل ایران
محمدرضا زهتابی، کارگردان و فیلم نامه نویس اهل ایران

پیشنهاد کاربران

قطاب یا قوتاب ( بر وزن پرتاب. موتاب. زهتاب. آفتاب. شتاب. ) ؟؟هر کلمه ایی عربی نیست. ولی با حروف مخصوص عربی ( ح. ع. ث. ص. ض. ذ. ط. ظ ) نوشته شده است. یعنی آن کلمه تورکی است. مثل قطار ( قاتار ) . قاطر ( قاتیر ) . طالقان ( تالقان ) . طارم ( تاریم ) . طبس. طبرستان. طوس. طناب. طناز. طنز. علویق ( ال ویق ) . اصلان ( اسلان. شیرجنگل ) غضنفر ( غزن فر ) عنکبوت ( انکه بوت ) عقاب ( اوقاپ )


کلمات دیگر: