کلمه جو
صفحه اصلی

حد ناقص

فرهنگ فارسی

در اصطلاح منطق تعریفی که بفصل قریب تنها یا با جنس بعید باشد مانند تعریف انسان به ناطق یا جسم ناطق

لغت نامه دهخدا

حد ناقص. [ ح َدْ دِ ق ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ( اصطلاح منطق ) تعریفی که بفصل قریب تنها یا با جنس بعید باشد مانند تعریف انسان به ناطق یا جسم ناطق. ( تعریفات جرجانی ص 57 ). رجوع به قول شارح شود.


کلمات دیگر: