عرابه ٠ گردونه نشین
چرخ نشین
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چرخ نشین. [ چ َ ن ِ ] ( نف مرکب ) عرابه نشین. گردونه نشین. آنکه بر گردونه یا هر چیز که بوسیله چرخ حرکت کند بنشیند. || آسمان نشین. فلک نشین. سپهرنشین. رجوع به چرخ شود :
بروز مردی او کیست شهسوار فلک
غزاله نام زنی چرختاب و چرخ نشین.
بروز مردی او کیست شهسوار فلک
غزاله نام زنی چرختاب و چرخ نشین.
سلمان ساوجی.
کلمات دیگر: