کلمه جو
صفحه اصلی

حجه فروش

فرهنگ فارسی

کسی که به نیابت میت مستطیع و واجب الحج در ازائ مزدی حج گزارد

لغت نامه دهخدا

حجه فروش. [ ح َج ْ ج ِ ف ُ ] ( نف مرکب ) آنکه به نیابت از میت مستطیع و واجب الحج در ازاء مزدی حج گزارد. معافر . ( مهذب الاسماء ). و غالباً خریداران حج بکسی مراجعه میکنند که خود بحج رفته و از نظر مذهبی مورد اطمینان باشد و چه بسا کسانی در این کار تخصص یافته و بلقب «حجه فروش » شهرت یابند، مانند حاجی ملاباقر تبریزی حجه فروش که داستانی از او در کتاب «النجم الثاقب » حاجی نوری متوفی 1320 هَ. ق. و در کتاب مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی ( ص 551 ) آمده است. حجه فروش باید از محل سکونت موکل خود ( حجه خر ) با هزینه او بسفر حج اقدام کند ولیکن اگر دارائی موکل کفاف همه این مخارج را ندهد برخی اجازه میدهند که هزینه سفر حجه فروش فقط از محل میقات تا مکه و بازگشت به میقات پرداخت شود. و این حج را حج میقاتی نامند.


کلمات دیگر: