کلمه جو
صفحه اصلی

داود غوری

فرهنگ فارسی

نام امیری که از جانب والی هرات در اواسط قرن هشتم هجری بقصد تسخیر کرمان عزیمت کرد و قلعه کرمان را به تصرف در آورد ٠

لغت نامه دهخدا

داود غوری. [ وو دِ ] ( اِخ ) ( پهلوان... ) از سرداران شیراز بود بعهد شاه شجاع و ممدوح حافظ شیرازی. وی بکمک امیر سیورغتمش برای مقابله باشاه شجاع بیامده بود. و پس از غلبه شاه شجاع با امیر سیورغتمش در قلعه سلیمانی متحصن شد ولی از آنجا خود را خلاص داد و به شیراز بازگشت و امیر سیورغتمش تسلیم شاه شجاع شد. ( از تاریخ گزیده چ اروپا ص 700 ).

داود غوری. [ وو دِ ] ( اِخ ) ( ملک... )نام امیری که از جانب والی هرات در اواسط قرن هشتم هَ. ق. بقصد تسخیر کرمان عزیمت کرد و قلعه کرمان را بتصرف آورد ولی از امیر محمد مظفر شکست خورد و راه ولایت خویش در پیش گرفت ( 741 هَ. ق. ). رجوع به حواشی تاریخ وزیری چ باستانی پاریزی صص 179 - 181 شود.

داود غوری . [ وو دِ ] (اِخ ) (پهلوان ...) از سرداران شیراز بود بعهد شاه شجاع و ممدوح حافظ شیرازی . وی بکمک امیر سیورغتمش برای مقابله باشاه شجاع بیامده بود. و پس از غلبه ٔ شاه شجاع با امیر سیورغتمش در قلعه ٔ سلیمانی متحصن شد ولی از آنجا خود را خلاص داد و به شیراز بازگشت و امیر سیورغتمش تسلیم شاه شجاع شد. (از تاریخ گزیده چ اروپا ص 700).


داود غوری . [ وو دِ ] (اِخ ) (ملک ...)نام امیری که از جانب والی هرات در اواسط قرن هشتم هَ . ق . بقصد تسخیر کرمان عزیمت کرد و قلعه ٔ کرمان را بتصرف آورد ولی از امیر محمد مظفر شکست خورد و راه ولایت خویش در پیش گرفت (741 هَ . ق .). رجوع به حواشی تاریخ وزیری چ باستانی پاریزی صص 179 - 181 شود.



کلمات دیگر: