کلمه جو
صفحه اصلی

جبین وار

فرهنگ فارسی

بمانند جبین چنانکه بر جبین بود

لغت نامه دهخدا

جبین وار. [ ج َ ] ( اِ مرکب ) بمانند جبین. چنانکه بر جبین بود. به اندازه یک جبین :
محیط از شرم جودش زیر افلاک
جبین واری عرق شد بر سر خاک.
نظامی.


کلمات دیگر: