کلمه جو
صفحه اصلی

تب سرد

فرهنگ فارسی

نافض تب لرزه تبی که از بسیار لرزه آن تبدار نتواند خویشتن را از لرزه نگاه دارد .

لغت نامه دهخدا

تب سرد. [ ت َ ب ِ س َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نافض. تب لرزه. ( بحر الجواهر ). تبی که از بسیار لرزه آن تبدار نتواند خویشتن را از لرزه نگاه دارد. ( قانون کتاب چهارم حمیات )[ : سکیینج ] نافض را که بپارسی تب سرد یا لرزه گویند زایل کند. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
ایشان ز رشک ، در تب سرد آنگهی مرا
کردند پوستین و نکردم عتابشان.
_( l50k )_
خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 335 ).
رجوع به تب و حمی و دیگر ترکیب های این دو شود.

دانشنامه عمومی

تب سرد نام یک مجموعه تلویزیونی به کارگردانی علیرضا افخمی است. این مجموعه در سال ۱۳۸۲ ساخته و از فروردین تا مهر سال ۱۳۸۳در بیست و چهار قسمت از شبکهٔ سوم صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شده است.
شهاب کیانفر، کارخانه اش در شرف ورشکستگی قرار دارد؛ با این حال تلاش می کند تا با رقابت با پدرخانم متمولش (هرمز)، زندگی پر تجملی را برای همسرش تدارک دیده و با قرض و نزول کردن پول، کارخانه اش را نجات دهد. با وخیم تر شدن اوضاع مالی شهاب، او تصمیم می گیرد تا با طرح یک نقشه و کمک گرفتن از همسر شخصی که پرستاری فرزندش (مانی) را به عهده دارد و به تازگی از زندان آزاد شده است، مشکلاتش را حل نماید ان فرد مانی را با یک تبهکار دیگر می دزدند و ان فرد تبهکار پیمان است ومانی را اذیت می کند . . .


کلمات دیگر: