چرخ سپرنده ٠ چرخ گذار
چرخ سپر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چرخ سپر. [ چ َ س ِ پ َ ] ( نف مرکب ) چرخ سپرنده. چرخ گذار. چرخ نورد. چرخ رو :
ماه من چرخ سپر بود روا کی دارید
که بدست زمی ماه سپر بازدهید.
ماه من چرخ سپر بود روا کی دارید
که بدست زمی ماه سپر بازدهید.
خاقانی.
کلمات دیگر: