کلمه جو
صفحه اصلی

تحاشی کردن

فارسی به انگلیسی

to abstain

فرهنگ فارسی

( مصدر ) تن زدنپرهیز کردن دوری جستن .

لغت نامه دهخدا

تحاشی کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) انکار کردن و قبول نکردن و نپذیرفتن و امتناع نمودن و به یک سو رفتن. کیبیدن. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: