کلمه جو
صفحه اصلی

تجوب

لغت نامه دهخدا

تجوب. [ ت َ ] ( اِخ ) قبیله ایست از حِمْیَر. و از آن قبیله است ابن ملجم تجوبی قاتل امیرالمؤمنین علی ( ع ) و در این شعر ولیدبن عقبة:
الا ان خیرالناس بعد ثلاثة
قتیل التجیبی الذی جاء من مصر.
جوهری لفظ «تجیبی » را تصحیف کرده «تجوبی » خوانده بگمان اینکه از لفظ ثلاثة خلفای ثلاثة مراد است و مجدالدین گوید که مراد از آن آن حضرت صلی اﷲ علیه و سلم و عمرین است ولفظ تجیبی است و مقتول آن عثمان رضی اﷲ عنه. ( منتهی الارب ).


کلمات دیگر: