کلمه جو
صفحه اصلی

رباخوار


مترادف رباخوار : تنزیل خوار، رباخور، سودخوار، سودخور، نزول خور

برابر پارسی : سود خوار

فارسی به انگلیسی

loan shark, vampire, usurer, usurer

loan shark, vampire


usurer


مترادف و متضاد

تنزیل‌خوار، رباخور، سودخوار، سودخور، نزول‌خور


usurer (اسم)
صراف، ربا خوار، سود خوار - تنزیل خوار

usurious (صفت)
ربا خوار، تنزیل خوار، مبنی بر رباخواری

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه ربا خورد نزول خور .
سود خوار . پاره خوار . فزونی خوار زیادی خوار .

فرهنگ معین

(رِ. خا ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) نزول خور، آن که ربا خورد.

لغت نامه دهخدا

رباخوار. [ رِ خوا / خا ] ( نف مرکب ) سودخوار. پاره خور.( یادداشت مرحوم دهخدا ). فزونی خوار. زیادتی خوار. خورنده سود مرابحه. پول رباخوار. ( ناظم الاطباء ). کسی که در دادوستد ربا میگیرد. ( ناظم الاطباء ) :
رباخواری از نردبانی فتاد
شنیدم که هم درنفس جان بداد.
سعدی.
و رجوع به ربا و رباخواره شود.

فرهنگ عمید

کسی که سود پول می گیرد، نزول خور.


کلمات دیگر: