کلمه جو
صفحه اصلی

خرابکار


مترادف خرابکار : اخلالگر، تروریست، مخرب، مخل، ویران ساز، ویرانگر

برابر پارسی : ویرانگر

فارسی به انگلیسی

obstructionist, saboteur, vandal, subversive

obstructionist, saboteur, Vandal, subversive


فارسی به عربی

مخرب

مترادف و متضاد

destroyer (اسم)
نابود کننده، ویرانگر، مخرب، خرابکار، ناو شکن

subversive (اسم)
خرابکار، توطئه گر

ruiner (اسم)
ویرانگر، خرابکار

saboteur (اسم)
خرابکار

devastator (اسم)
خرابکار

diversionist (اسم)
خرابکار

اسم


اخلالگر


تروریست


مخرب، مخل، ویران‌ساز، ویرانگر


فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه خراب کند ( امور یا ساختمانها را ) کسی که موجب تخریب شود .

کسی که اقدام به خرابکاری می‌کند


لغت نامه دهخدا

خرابکار. [ خ َ ] ( ص مرکب ) آنکه در امری اخلال کند.

فرهنگ عمید

۱. آن که چیزی را خراب می کند.
۲. (سیاسی ) کسی که به علت مخالفت با سیاست حاکم بر جامعه، برای آسیب رساندن به تٲسیسات تلاش می کند.

دانشنامه عمومی

خرابکار (ابهام زدایی). خرابکار ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
خرابکار (بازی ویدئویی)
خرابکار (فیلم)

فرهنگستان زبان و ادب

{saboteur} [علوم نظامی] کسی که اقدام به خرابکاری می کند

واژه نامه بختیاریکا

تش پیشکن؛ ز یک زن؛ تیژنا
تیژنا

پیشنهاد کاربران

مخل . . .


کلمات دیگر: