کلمه جو
صفحه اصلی

خر کردن


مترادف خر کردن : فریفتن، گول زدن، خام کردن، شیرین زبانی کردن، مداهنه کردن، چاپلوسی کردن، تملق گفتن به منظور سوء استفاده یا فریفتن

فارسی به انگلیسی

cajole, cheat, fool, gull


cajole, cheat, fool, gull, to fool, to cajole

فارسی به عربی

تملق

مترادف و متضاد

فریفتن، گول‌زدن


خام کردن


شیرین‌زبانی کردن، مداهنه کردن، چاپلوسی کردن، تملق گفتن (به‌منظور سوء‌استفاده یا فریفتن)


wheedle (فعل)
چاپلوسی کردن، گول زدن، ریشخند کردن، خر کردن

۱. فریفتن، گولزدن
۲. خام کردن
۳. شیرینزبانی کردن، مداهنه کردن، چاپلوسی کردن، تملق گفتن (بهمنظور سوءاستفاده یا فریفتن)


فرهنگ فارسی

( مصدر ) فریب دادن فریفتن .

فرهنگ معین

(خَ. کَ دَ ) (مص م . ) فریب دادن ، فریفتن .

لغت نامه دهخدا

خر کردن. [ خ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خر کردن کسی ؛ با تملق او را فریفتن. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- امثال :
خرش کن بارش کن . ( از امثال و حکم دهخدا ).

واژه نامه بختیاریکا

( خِر کِردِن ) راه گلوی کسی را گرفتن؛ خفه کردن؛ جلوی تنفس کسی را گرفتن


کلمات دیگر: