رجعی
فارسی به انگلیسی
عربی به فارسی
برگشت دهنده , انحطاط دهنده , قفايي , تنزل کننده , قهقهرايي , بقهقرا رفتن , پس رفتن
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
رجع مصدر بمعنی رجع برگشتن
لغت نامه دهخدا
- طلاق رجعی ؛ مقابل طلاق بایِن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). سیدحسن امامی آرد: طلاق رجعی طلاقی است که شوهر میتواند در مدت عده به طلاق رجوع بنماید و نکاح را به حالت اول برگرداند، بهمین اعتبار به طلاق مزبوررجعی گفته شده است. ماده «148» قانون مدنی می گوید: «در طلاق رجعی برای شوهر در مدت عده حق رجوع است ». طلاق رجعی در مورد زنی است که یائسه نبوده و شوهر با اونزدیکی کرده باشد. مدت عده به اعتبار وضعیت زن فرق می نماید و آن گاه سه طهر و گاه سه ماه و چنانچه زن حامله باشد تا وضع حمل است. در هر یک از سه مورد شوهر میتواند در مدت عده از طلاق رجوع نماید و نکاح را به حالت اول عودت دهد. چنانچه طلاق رجعی از نظر تحلیلی مورد مطالعه قرار گیرد یکی از دو فرض پیش می آید: 1- در طلاق رجعی ، نکاح بوسیله صیغه طلاق منحل میگردد ولی قانون بجهات اجتماعی تمامی احکام زوجیت را در مدت عده جاری می داند و بشوهر نیز اجازه میدهد که بتواند به طلاق رجوع کند. این است که گفته میشود مطلقه رجعیه در حکم زوجه است. 2- در طلاق رجعی ، نکاح بوسیله طلاق و انقضای مدت عده منحل میگردد بشرط آنکه شوهر در مدت عده رجوع به آن نکرده باشد. بنابر این مادام که عده منقضی شود رابطه زوجیت برقرار میباشد و مطلقه رجعیة در حقیقت زوجه است. بعضی از فقها تصریح مینمایند که چون مطلقه رجعیة زوجه یا در حکم زوج است حلیت نزدیکی و بوسیدن و لمس کردن او در مدت عده متوقف بر رجوع قبلی نیست ، بدین جهت است که : 1- در صورتی که شوهردر مدت عده رجوع کند نکاح اول همان مهر معین و شرایط مندرجه در عقد نکاح ادامه پیدا میکند. 2- در مدت عده طلاق رجعی زن و شوهر نمیتوانند با یکدیگر نکاح مجدد منعقد نمایند و شوهر میتواند به طلاق رجوع کند. ( ازحقوق مدنی تألیف سیدحسن امامی ص 66 ). و رجوع به صفحات بعد همان کتاب شود.
رجعی. [ رُ عا ] ( ع اِ ) پاسخ. جواب ، یقال : جأنی رجعی رسالتی. ( اقرب الموارد ). جواب مکتوب. ( ناظم الاطباء ). یقال ارسلت الیک فماجأنی رجعی رسالتی و کذا جأنی رجعی رسالتی. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
رجعی. [ رُ عا ] ( ع مص ) رَجْع مصدر بمعنی رَجْع. ( از ناظم الاطباء ). برگشتن. ( از اقرب الموارد ). بازگشتن. ( منتهی الارب ) ( ترجمان ترتیب عادل ص 51 ) ( آنندراج ). رجوع به رَجْع شود.
رجعی . [ رِ عی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به سوی طلاق ، یقال : طلاق رِجْعی او رَجْعی . (ناظم الاطباء). رجوع به رَجْعة و رِجْعة شود.
- طلاق رجعی ؛ مقابل طلاق بایِن . (یادداشت مرحوم دهخدا). سیدحسن امامی آرد: طلاق رجعی طلاقی است که شوهر میتواند در مدت عده به طلاق رجوع بنماید و نکاح را به حالت اول برگرداند، بهمین اعتبار به طلاق مزبوررجعی گفته شده است . ماده ٔ «148» قانون مدنی می گوید: «در طلاق رجعی برای شوهر در مدت عده حق رجوع است ». طلاق رجعی در مورد زنی است که یائسه نبوده و شوهر با اونزدیکی کرده باشد. مدت عده به اعتبار وضعیت زن فرق می نماید و آن گاه سه طهر و گاه سه ماه و چنانچه زن حامله باشد تا وضع حمل است . در هر یک از سه مورد شوهر میتواند در مدت عده از طلاق رجوع نماید و نکاح را به حالت اول عودت دهد. چنانچه طلاق رجعی از نظر تحلیلی مورد مطالعه قرار گیرد یکی از دو فرض پیش می آید: 1- در طلاق رجعی ، نکاح بوسیله ٔ صیغه ٔ طلاق منحل میگردد ولی قانون بجهات اجتماعی تمامی احکام زوجیت را در مدت عده جاری می داند و بشوهر نیز اجازه میدهد که بتواند به طلاق رجوع کند. این است که گفته میشود مطلقه ٔ رجعیه در حکم زوجه است . 2- در طلاق رجعی ، نکاح بوسیله ٔ طلاق و انقضای مدت عده منحل میگردد بشرط آنکه شوهر در مدت عده رجوع به آن نکرده باشد. بنابر این مادام که عده منقضی شود رابطه ٔ زوجیت برقرار میباشد و مطلقه ٔ رجعیة در حقیقت زوجه است . بعضی از فقها تصریح مینمایند که چون مطلقه ٔ رجعیة زوجه یا در حکم زوج است حلیت نزدیکی و بوسیدن و لمس کردن او در مدت عده متوقف بر رجوع قبلی نیست ، بدین جهت است که : 1- در صورتی که شوهردر مدت عده رجوع کند نکاح اول همان مهر معین و شرایط مندرجه در عقد نکاح ادامه پیدا میکند. 2- در مدت عده طلاق رجعی زن و شوهر نمیتوانند با یکدیگر نکاح مجدد منعقد نمایند و شوهر میتواند به طلاق رجوع کند. (ازحقوق مدنی تألیف سیدحسن امامی ص 66). و رجوع به صفحات بعد همان کتاب شود.
رجعی . [ رُ عا ] (ع اِ) پاسخ . جواب ، یقال : جأنی رجعی رسالتی . (اقرب الموارد). جواب مکتوب . (ناظم الاطباء). یقال ارسلت الیک فماجأنی رجعی رسالتی و کذا جأنی رجعی رسالتی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
رجعی . [ رُ عا ] (ع مص ) رَجْع مصدر بمعنی رَجْع. (از ناظم الاطباء). برگشتن . (از اقرب الموارد). بازگشتن . (منتهی الارب ) (ترجمان ترتیب عادل ص 51) (آنندراج ). رجوع به رَجْع شود.
فرهنگ عمید
= طلاق 〈 طلاق رجعی