خانقاهی، دیری، راهبی، کشیشی
راهبی
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
ابو الحسن محمد بن بکر بن محمد بن جعفر بن راهب بن اسماعیل راهبی فرائضی از مردم نسف بود و از ابویعلی عبد المومن بن خلف و محمد بن طالب و دیگران روایت دارد . و ابوالعباس مستغفری او روایت میکند . او به سال ۳۸۵ درگذشت .
لغت نامه دهخدا
راهبی. [ هَِ ] ( ص نسبی ) منسوب است به راهب که نام اجدادی است. ( از اسباب سمعانی ).
راهبی. [ هَِ ] ( اِخ ) ابوالحسن محمدبن بکربن محمدبن جعفربن راهب بن اسماعیل راهبی فرائضی از مردم نسف بود و از ابویعلی عبدالمؤمن بن خلف و محمدبن طالب و دیگران روایت دارد. و ابوالعباس مستغفری ازو روایت میکند. او به سال 385 هَ. ق. درگذشت. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ).
راهبی. [ هَِ ] ( اِخ ) ابوالحسن محمدبن بکربن محمدبن جعفربن راهب بن اسماعیل راهبی فرائضی از مردم نسف بود و از ابویعلی عبدالمؤمن بن خلف و محمدبن طالب و دیگران روایت دارد. و ابوالعباس مستغفری ازو روایت میکند. او به سال 385 هَ. ق. درگذشت. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ).
راهبی . [ هَِ ] (اِخ ) ابوالحسن محمدبن بکربن محمدبن جعفربن راهب بن اسماعیل راهبی فرائضی از مردم نسف بود و از ابویعلی عبدالمؤمن بن خلف و محمدبن طالب و دیگران روایت دارد. و ابوالعباس مستغفری ازو روایت میکند. او به سال 385 هَ . ق . درگذشت . (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
راهبی . [ هَِ ] (ص نسبی ) منسوب است به راهب که نام اجدادی است . (از اسباب سمعانی ).
کلمات دیگر: