کلاسیکی
رده ای
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
باستانی، کلاسیک، مطابق بهترین نمونه، پیرو سبک های باستانی، ردهای، وابسته به ادبیات باستانی
نوبتی، ردهای، پیاپی، دوری، جزء به جزء، ترتیبی، سریال، ردیفی
باستانی، کلاسیک، مطابق بهترین نمونه، پیرو سبک های باستانی، ردهای، وابسته به ادبیات باستانی
کلمات دیگر: